گنجور

شمارهٔ ۳۲

حلاوت در مذاقم نیست آب زندگانی را
نفس باشد رگ تلخی، شراب زندگانی را
پر پرواز باشد رنگ و بوی مستعار او
وفا نبود گل پا در رکاب زندگانی را
کس از سیل سبکسر، پایداری چون طمع دارد؟
عنان پیچیدنی نبود، شتاب زندگانی را
ز بار روزگار زندگانی، جان به لب دارم
رساندم بر لب بام، آفتاب زندگانی را
ورق گرداندن باد خزان، سازد پریشانش
عبث شیرازه می بندی، کتاب زندگانی را
عیان گردد به روز مرگ، چون بیدار خواهی شد
نباشد حاجت تعبیر، خواب زندگانی را
ندارد غیر لیلی جسم مجنون، جان شیرینی
وگرنه عشق کی می داشت تاب زندگانی را
سبوی تشنه، می را می کند با خاک ره یکسان
سفال تن به خشکی بست، آب زندگانی را
خبر کی باز گوید آنکه از خود بی خبر باشد؟
نمی پرسند از عاشق، حساب زندگانی را
حزین ، از خامی مشرب، بیابان مرگ خواهی شد
چه از پی می روی موج سراب زندگانی را؟

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حلاوت در مذاقم نیست آب زندگانی را
نفس باشد رگ تلخی، شراب زندگانی را
هوش مصنوعی: زندگی شیرینی خاصی ندارد، و آب زندگی تنها از طریق نفس و رگ تلخی خودش را نشان می‌دهد. در واقع، شراب زندگی نیز به واسطه تلخی‌ها به وجود می‌آید.
پر پرواز باشد رنگ و بوی مستعار او
وفا نبود گل پا در رکاب زندگانی را
هوش مصنوعی: پرواز نشانه‌ای از زیبایی و آزادی است، اما رنگ و بوی آن به تازگی و واقعی بودنش اشاره ندارد. وفا و صداقت در زندگی نیز به راحتی قابل دستیابی نیست، مانند گلی که در مسیر زندگی پا به عصیان می‌زند.
کس از سیل سبکسر، پایداری چون طمع دارد؟
عنان پیچیدنی نبود، شتاب زندگانی را
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند در برابر طغیان حوادث استقامت کند، زیرا وقتی دل به آرزوها می‌بندد، دیگر نمی‌تواند کنترل زندگی‌اش را در دست بگیرد و به سرعت به سوی مقاصدش حرکت می‌کند.
ز بار روزگار زندگانی، جان به لب دارم
رساندم بر لب بام، آفتاب زندگانی را
هوش مصنوعی: از شدت سختی‌ها و مشکلات زندگی، به نقطه‌ای رسیده‌ام که دیگر طاقت ندارم و همچنان که به بالای بام رفته‌ام، به روشنی و زیبایی‌های زندگی نیز دست یافته‌ام.
ورق گرداندن باد خزان، سازد پریشانش
عبث شیرازه می بندی، کتاب زندگانی را
هوش مصنوعی: باد خزان با ورق زدن، باعث بی‌نظمی می‌شود و بی‌فایده است اگر بخواهی زندگی‌ات را مرتب کنی یا به آن نظم بدهی.
عیان گردد به روز مرگ، چون بیدار خواهی شد
نباشد حاجت تعبیر، خواب زندگانی را
هوش مصنوعی: در روز مرگ، واقعیت‌های زندگی به شما مشخص می‌شود و دیگر نیازی به تفسیر خواب‌های زندگی نیست؛ چون تمام حقایق برایتان نمایان خواهد شد.
ندارد غیر لیلی جسم مجنون، جان شیرینی
وگرنه عشق کی می داشت تاب زندگانی را
هوش مصنوعی: غیر از لیلی، مجنون هیچ چیز دیگری ندارد و جانش شیرین است. اگر عشق چنین حالتی نمی‌داشت، زندگی چطور می‌توانست تاب بیاورد؟
سبوی تشنه، می را می کند با خاک ره یکسان
سفال تن به خشکی بست، آب زندگانی را
هوش مصنوعی: سبو که تشنه است، با خاک راه به یک اندازه می‌شود و ظرف سفالی که به خشکی تن داده، دیگر آب زندگی را نمی‌تواند نگه دارد.
خبر کی باز گوید آنکه از خود بی خبر باشد؟
نمی پرسند از عاشق، حساب زندگانی را
هوش مصنوعی: کسی که از حال خود بی‌خبر است، چگونه می‌تواند خبر دیگری را بازگو کند؟ کسی هم از عاشق نمی‌پرسد که در زندگی چه بر او گذشته است.
حزین ، از خامی مشرب، بیابان مرگ خواهی شد
چه از پی می روی موج سراب زندگانی را؟
هوش مصنوعی: اگر دچار ناامیدی و خامی هستی، در مسیر خود به سمت مرگ حرکت می‌کنی. پس چطور می‌توانی به دنبال زندگی باشی، در حالی که فقط در جست‌وجوی چیزهایی غیرواقعی هستی؟