گنجور

شمارهٔ ۳۱۳

گر رخ به ما نمایی، ای خوش لقا چه باشد؟
ما را ز ما ستانی، ای دلربا! چه باشد؟
از یار ناموافق، دوری ضرورت آمد
گر ساعتی نشینی از خود جدا، چه باشد؟
از وصل خود بریدی، گویی چه جور دیدی؟
خود فصل ماجرا کن، جور و جفا چه باشد؟
شمع جمال موسی، شد برق و طور را زد
نار کلیم آن بود، نور خدا چه باشد؟
انوار مرشد روم، شد راهبر حزین را
گر همّتی بخواهی از اولیا چه باشد؟

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر رخ به ما نمایی، ای خوش لقا چه باشد؟
ما را ز ما ستانی، ای دلربا! چه باشد؟
هوش مصنوعی: اگر روی زیبایت را به ما نشان دهی، چه چیزی بهتر از این خواهد بود؟ ما را از خودمان دور کنی، ای دلربا! چه چیز دیگری مهم است؟
از یار ناموافق، دوری ضرورت آمد
گر ساعتی نشینی از خود جدا، چه باشد؟
هوش مصنوعی: اگر از یاری که با او سازگاری نداری دوری کنی، ضروری است. حتی اگر بخواهی یک لحظه هم از خودت فاصله بگیری، چه اشکالی دارد؟
از وصل خود بریدی، گویی چه جور دیدی؟
خود فصل ماجرا کن، جور و جفا چه باشد؟
هوش مصنوعی: تو از ارتباط با من فاصله گرفتی، انگار چه چیزی را دیده‌ای که چنین کردی؟ حالا خودت داستان را به پایان برسان و ببین بدی و ظلم چه معنایی دارد.
شمع جمال موسی، شد برق و طور را زد
نار کلیم آن بود، نور خدا چه باشد؟
هوش مصنوعی: زیبایی موسی مانند شمعی درخشان است که با نوری خیره‌کننده بر کوه طور می‌تابد و این نور همان نور الهی است. در واقع، این نور نشان از وجود خداوند دارد.
انوار مرشد روم، شد راهبر حزین را
گر همّتی بخواهی از اولیا چه باشد؟
هوش مصنوعی: نورهای مرشد روم، هدایت‌کننده حزین شدند. اگر بخواهی از اولیا همت و اراده‌ای پیدا کنی، چه می‌شود؟

حاشیه ها

1404/07/15 19:10
سیدمحمد جهانشاهی

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۳
                             
گر رخ به ما نمایی ، ای خُوش لقا چه باشد؟،
ما را ز ما ستانی ، ای دلربا! چه باشد؟

از یارِ ناموافق ، دوری ضرورت آمد،
گر ساعتی نشینی ، از خُود جدا ، چه باشد؟

از وصل خُود بریدی ، گویی چه جُور دیدی؟،
خود فصلِ ماجرا کن ، جُور و جفا چه باشد؟

شمعِ جمالِ موسی ، شد برق و طور را زد،
نارِ کلیم آن بود ، نورِ خدا چه باشد؟

انوارِ مرشدِ روم ، شد راهبر "حزین" را ،
گر همّتی بخواهی از اُولیا ، چه باشد

1404/07/15 20:10
رضا از کرمان

درود بر شما

جناب جهانشاهی مقصود شما را از تکرار غزل یا بیتی از غزل را  در حاشیه من متوجه نمیشم  واین موضوع به کرات  از طرف شما دیده میشه لطفا توضیحاتی مرقوم بفرمایید تا حقیر واحتمالا سایر اعضای گنجور  متوجه منظور شما بشویم   شعر یا بیت  در متن وجود داره خاصیت این تکرار چیه خیلی ممنونم 

1404/07/17 17:10
سیدمحمد جهانشاهی

سلام و درود بر شما 

سعی می کنم خواندن متن غزل را برای مبتدیانی چون خودم ، تسهیل نمایم با درج اعراب و رفع ابهام!

1404/07/17 21:10
رضا از کرمان

درود بر شما 

 ببخشید متوجه اعراب گذاری حضرتعالی نشده بودم 

شاد باشی عزیز

1404/07/17 22:10
سیدمحمد جهانشاهی

آرزوی سلامتی ، تندرستی و خوشدلی دارم