گنجور

شمارهٔ ۳۰۷

ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد
از آه دردناکی سازم خبر دلت را
روزی که کوه صبرم، بر باد رفته باشد
رحم است بر اسیری، کز گرد دام زلفت
با صد امیدواری، ناشاد رفته باشد
شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی
گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد
آه از دمی که تنها با داغ او چو لاله
در خون نشسته باشم، چون باد رفته باشد
خونش به تیغ حسرت یارب حلال بادا
صیدی که از کمندت، آزاد رفته باشد
پرشور از حزین است امروز کوه و صحرا
مجنون گذشته باشد، فرهاد رفته باشد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد
هوش مصنوعی: آه بر آنکس که در بند اسارت فراموش شده باشد و در دامی گرفتار مانده باشد، در حالی که صیادش رفته است.
از آه دردناکی سازم خبر دلت را
روزی که کوه صبرم، بر باد رفته باشد
هوش مصنوعی: روزهایی می‌رسد که اگر صبرم تمام شود و به تنگنا برسم، با درد و آه شدید از دل‌تنگی‌ام خبر می‌دهم.
رحم است بر اسیری، کز گرد دام زلفت
با صد امیدواری، ناشاد رفته باشد
هوش مصنوعی: رحم کن بر آن بنده‌ای که از دام زلف تو با تمام امید و آرزوهایش، ناامید و غمگین رفته است.
شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی
گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد
هوش مصنوعی: خوشحالم که از رقیبان خود دوری کردی، حتی اگر چیزی از ما به جا نمانده باشد و همه‌چیز در باد رفته باشد.
آه از دمی که تنها با داغ او چو لاله
در خون نشسته باشم، چون باد رفته باشد
هوش مصنوعی: فکر کن روزی به خاطر یک عشق تأثیرگذار، در وضعیتی غمگین و افسرده قرار بگیری، مثل لاله‌ای که در خون خود غوطه‌ور است. و در این حالت به یاد روزهایی بیفتی که زندگی‌ات با او پر از شادی و عشق بود، اما حالا او رفته و تنها مانده‌ای.
خونش به تیغ حسرت یارب حلال بادا
صیدی که از کمندت، آزاد رفته باشد
هوش مصنوعی: خون او به خاطر حسرتی که دارد، امیدوارم حلال باشد. صیدی که از دام تو آزاد شده، امید دارم که به خوبی زندگی کند.
پرشور از حزین است امروز کوه و صحرا
مجنون گذشته باشد، فرهاد رفته باشد
هوش مصنوعی: امروز کوه و بیابان با حالتی شاد و پرهیجان به نظر می‌رسند، گویی که مجنون (عاشق) روزگار گذشته در اینجا بوده و فرهاد (عاشق دیگر) هم از اینجا رفته است.

خوانش ها

شمارهٔ ۳۰۷ به خوانش مریم فقیهی کیا
شمارهٔ ۳۰۷ به خوانش کیوان عاروان
شمارهٔ ۳۰۷ به خوانش سمیه الماسی

حاشیه ها

1399/06/18 12:09
آرمین عبدالحسینی

متاسفانه این بیت معروف در این شعر نیست:
دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید با خواب شیرین ، فرهاد رفته باشد
---
پاسخ:
گویا این بیت مربوط به این شعر و از حزین نیست.
در پاورقی دیوان چاپی تصحیح استاد صاحبکار ذیل همین غزل آمده (صفحهٔ 306):
«بیت معروف:
آواز تیشه امشب از بیستون نیامد
شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
»
از خوشگو می‌باشد و بعضی تذکره‌نویسان به اشتباه آن را جزو غزل حزین آورده‌اند. رک: تاریخ تذکره‌نویسی در هند و پاکستان

1399/07/19 12:10
هروی

در یک تذکره شعرا، بیت نخست را به این شکل هم دیده ام : ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد. در دام مانده صید و ، صیاد رفته باشد.

1399/09/02 15:12
عباسعلی نواح فرساد

اگرچه معروف است که بیت زیر از لاهیجی نیست، افزودن آن در داخل کروشه به این غزل زیبایی آن را دوچندان می‌کند.
آواز تیشه امشب از بیستون نیامد
گویا به خواب شیرین فرهاد رفته باشد

1399/10/17 12:01
علی

دوستان گرامی، قرار نیست هر بیت دیگری که هم وزن و هم قافیه با شعر دیگری باشه ، به اون شعر اضافه کنیم.
اضافه کردن بیت:
دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید با خواب شیرین ، فرهاد رفته باشد
چه ارتباطی به این شعر داره؟ آیا اضافه کردن این بیت، معنا و مفهوم و کلیت شعر رو تحت الشاع قرار نمیده؟ بهتره به آنچه شاعر گفته و در ذهنش میگذشته ، پایبند باشیم حتی اگر این بیت معنای شعر رو هم تحت تاثیر قرار نده.

1399/11/06 15:02
پیام عبداللهی

باسلام این شعر را اقای افتخاری در یک ترانه اجرا کرده اند البته بخشی از آن را

1400/07/28 10:09
مرتضی mortezamsp.۲۰۱۴@gmail.com

در سریال "بدون شرح" نیز در قسمتی آقای بیژن بنفشه خواه هنگامی که با بی توجهی معشوق (فلامک جنیدی) مواجه شد، بیت اول را خواند

1401/01/30 20:03
حسن جعفری

این غزل زیبا و معروف حزین لاهیجی به خوبی نشان می دهد که حزین دارد از سبک هندی فاصله می گیرد؛ دارد به سبک وقوع که قبل از سبک هندی رواج یافته بود، برگشت می کند و از این رو است که دکتر شفیعی کدکنی او را آغاز گر نهضت سبک بازگشت ادبی می داند که دلیلش هم ابتذال بیش از اندازه سبک هندی در اواخر کار خود بوده که هرکسی با هر درجه از تحصیلات پا به قلمرو شعر و شاعری گذاشته بود.   

1401/11/02 21:02
محسن ز

اگر از این بحث که بیت «امشب صدای تیشه...» متعلق به این شعر هست یا نیست فاصله بگیریم، فرصتی دست می‌دهد تا در بیت آخر، به یکی از زیباترین کاربردهای ایهام در شعر فارسی برسیم.

در بیت تخلص، مصراع «پرشور از حزین است امروز کوه و صحرا» در نگاه اول چنین القا می‌کند که منظور شاعر، شور و شعفی است که خودش به کوه و صحرا درافکنده است چنانکه در آن جایگاه نشسته و اشعارش را می‌خواند و از خوانش او کوه و صحرا پر از شور و شعف شده است.

البته این برداشت از مصراع اول بیت آخر کاملاً صحیح است ولی ما را به آن ظرافت ذهن نواز مورد انتظار نمی‌رساند.

اگر بدانیم که در همه‌ی دستگاه‌های موسیقی اصیل ایرانی، گوشه‌ای (یا بهتر است بگوییم نغمه‌ای) بنام «حزین» وجود دارد و اتفاقاً یکی از معروفترین حزین‌ها مربوط به دستگاه شور است، آنگاه منظور واقعی شاعر نمایان می‌شود و خواننده را برای اینهمه زیبایی و تغزل به تحسین وا می‌دارد.

آوازه خوانی را تصور کنید که در دشت و کوهی نغمه‌ی «حزین» را در دستگاه «شور» می‌خواند و صدای او پهنه‌ی آن کوه و صحرا را فرا گرفته است. از آنجا که «حزین» او زیرمجموعه‌ی دستگاه شور است، پس در اصل آن آوازه خوان درحال خواندن «شور» است و اینگونه عملاً «شور» را (یعنی «دستگاه شور» را) در کوه و صحرا پراکنده ساخته و کوه و صحرا از این حزین پر از شور است و البته که آن آواز حزین، قصه گذشتن مجنون و رفتن فرهاد است.

1401/12/08 23:03
علی دادمهر

حتی اگر بیت مشهور (امشب صدای تیشه از بیستون نیامد / شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد) را هم از حزین ندانیم باز هم این غزل به قدری استوار ، پر معنی و زیبا هست که نبود این بیت لطیف هم لطمه ای سنگین به آن نمی زند.

 

 

1403/02/02 15:05
مهدی ع

با سلام.از دوستان و اساتید ارجمند اگر کسی در مورد معنای بیت ۵ توضیحی بفرمایید ممنون میشم.

. . . چون باد رفته باشد!

1403/02/02 17:05
محمد خراسانی

باسلام، معنی بیت ۵ خدمت علاقه مندان 

آه و افسوس از آن لحظه که من با غم عشق معشوق در باغ تنها و مثل لاله غرق در خون و غم  شوم و اومرا تنها گذاشته باشد   

1403/08/09 17:11
vafa

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد 

در دام مانده باشد صیاد رفته باشد  

برزخ حزین. نه قربانی شوی و نه آزاد باشی. اسیر باشی و به اسارت نروی. صید باشی و در بند بمانی یا "در دام مانده صید و، صیاد رفته باشد‌".  

از آه دردناکی سازم خبر دلت را  

روزی که کوه صبرم، بر باد رفته باشد  

روزی که صبر کوه‌وش حزین تمام شود، نه فقط تو را از آه دردناک درون سینه‌اش باخبر می‌کند، بلکه دلت را نیز آگاه می‌سازد‌. (صبر حزین در برابر عشق او، مانند کوه در برابر باد است‌. که اگر از جا کنده شود دیگر به کوه هم اعتباری نیست چه به صبر حزین...) 

-زیباترین تهدید جهان‌:)) 

 

همچنان مثل دفعات پیشین، برداشت خودم از باقی شعر رو در چنل قرار دادم، خوشحال میشم اگر مایل بودید بخونید و نظرتون رو برام بنویسید. لینک چنل رو در ادامه می‌نویسم.

اینجا: پیوند به وبگاه بیرونی

1403/10/11 10:01
سام

در هر بیت از این غزل زیبا حزین غم واندوه وحسرت و نفرین و ارعاب به چشم میخوره غیر از یک بیت که شاعر اظهار شادمانی میکنه

""شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی    گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد"" که این هم شادمانی است از غم دیگران  حکایت ضرب المثل معروف دیگی که برای من نجوشه بزار کله سگ توش بجوشه  یا  چون ریشه من کنده شد از باغ و بخشکید  در صفحهٔ ایام، نه گل باد و نه گلزار  بانو پروین