گنجور

شمارهٔ ۳۰۶

تاکی ز جوی هر مژه ام اشک و خون رود
یک ره ز در درآ،که غم از دل برون رود
در پیش چشم من نگهت با رقیب بود
این داغ حسرت از دل آزرده چون رود؟
خون می رود ز دیدهٔ ما دل شکستگان
از شیشهٔ شکسته، می لاله گون رود
عطار زلف او چه کند با دماغ من؟
نشنیده ام ز فکر پریشان جنون رود
هرکس به عالم آمد و بشکست پای سعی
با دست خالی از در دنیای دون رود
گر طعنه زد، مرنج حزین از امام شهر
بسیار ازین میانهٔ عقل و جنون رود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تاکی ز جوی هر مژه ام اشک و خون رود
یک ره ز در درآ،که غم از دل برون رود
هوش مصنوعی: تا زمانی که از چشمانم اشک و خون بریزد، به یکباره وارد شو که غم از درونم بیرون برود.
در پیش چشم من نگهت با رقیب بود
این داغ حسرت از دل آزرده چون رود؟
هوش مصنوعی: من در برابر چشمانم، نگاه تو با رقیبانت بود و این حسرتی که از دل آزرده‌ام می‌تراود، همچون جریانی در رودخانه است.
خون می رود ز دیدهٔ ما دل شکستگان
از شیشهٔ شکسته، می لاله گون رود
هوش مصنوعی: چشم‌های ما که دل‌های شکسته‌ای دارند، مثل شیشه‌ای که شکسته، اشک می‌ریزد و این اشک‌ها مثل رنگ لاله به زمین می‌ریزد.
عطار زلف او چه کند با دماغ من؟
نشنیده ام ز فکر پریشان جنون رود
هوش مصنوعی: عطار با زلف او چه کار می‌تواند بکند وقتی که فکر پریشان و جنونِ من، هیچ‌گاه شیفته‌ی چنین زیبایی نبوده است؟
هرکس به عالم آمد و بشکست پای سعی
با دست خالی از در دنیای دون رود
هوش مصنوعی: هر کسی که به این دنیا پا می‌گذارد و تلاشش را آغاز می‌کند، بدون اینکه چیزی در دست داشته باشد، از در این دنیای ناپایدار خارج می‌شود.
گر طعنه زد، مرنج حزین از امام شهر
بسیار ازین میانهٔ عقل و جنون رود
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو انتقاد یا طعنه‌ای زد، ناراحت نشو، زیرا در میان عقل و جنون، این وضعیت طبیعی است که در مسیر زندگی پیش می‌آید.