گنجور

شمارهٔ ۲۹۹

یک ره به سر تربتم از ناز نیامد
این جان ز تن رفته، دگر باز نیامد
پیغام دروغی که فریبد دل ما را
افسوس کزان لعل فسون ساز نیامد
خونین جگری بی تو نهفتیم ولیکن
از گریه، نگه داشتن راز نیامد
رفتم که نویسم من سودا زده حرفی
از مطلب گم گشته خبر باز نیامد
روزی که به دل ناله گره بود حزین را
ناقوس صنم خانه به آواز نیامد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یک ره به سر تربتم از ناز نیامد
این جان ز تن رفته، دگر باز نیامد
هوش مصنوعی: یک بار هم به سرزمین قبرم نیامد. این جان که از بدن جدا شده، دیگر برنمی‌گردد.
پیغام دروغی که فریبد دل ما را
افسوس کزان لعل فسون ساز نیامد
هوش مصنوعی: پیام نادرستی که قلب ما را فریب می‌دهد، افسوس که از آن گوهر جادویی خبری نیست.
خونین جگری بی تو نهفتیم ولیکن
از گریه، نگه داشتن راز نیامد
هوش مصنوعی: دل زخمی و غمگین خود را با وجود تو پنهان کرده‌ایم، اما از گریه کردن، نتوانسته‌ایم رازهای خود را حفظ کنیم.
رفتم که نویسم من سودا زده حرفی
از مطلب گم گشته خبر باز نیامد
هوش مصنوعی: رفتم تا چیزی بنویسم، اما نتوانستم درباره موضوعی که در جست‌وجوی آن هستم، چیزی پیدا کنم و خبری از آن بازنگشت.
روزی که به دل ناله گره بود حزین را
ناقوس صنم خانه به آواز نیامد
هوش مصنوعی: در روزی که دل حزین پر از ناله و غم بود، صدای ناقوس معبد به گوش نیامد.