گنجور

شمارهٔ ۲۹۶

به خاطر چون خیال لعل آن رنگین عتاب آید
چو مستان از دهان خامه ام بوی شراب آید
دلی دارم که رنگ از پرتو مهتاب می بازد
چه خواهم کرد، اگر آن آتشین رو بی نقاب آید
حجاب عشق می بندد نظر، مجنون مسکین را
اگر لیلی، برون از پردهٔ شرم و حجاب آید
نمی گردد دل سرگشته ظرف کبریای تو
شکوه بحر،کی در خلوت تنگ حباب آید؟
ز شوخی لیلی ناز آفرین را می کند مجنون
اگر طرز نگاهت، چشم آهو را به خواب آید
ز جیبم صد بیابان خار خار بی خودی جوشد
به خوابم گر شبی آن شاخ گل مست و خراب آید
سمند ناز را یک لحظه ننمایی عنان داری
تو را گر موج خون بی گناهان تا رکاب آید
سیاهی می برد از نامه های ما گنهکاران
نمی آید ز دریا آنچه از چشم پرآب آید
درون لبریز داغ عشق آتش پاره ای دارم
حزین از دل اگر آهی کشم بوی کباب آید

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به خاطر چون خیال لعل آن رنگین عتاب آید
چو مستان از دهان خامه ام بوی شراب آید
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت چهره‌اش، همانند گل سرخ، بر سر من خشمگین می‌آید و هنگامی که قلمم به نوشتن مشغول است، بویی شبیه شراب از آن به مشام می‌رسد.
دلی دارم که رنگ از پرتو مهتاب می بازد
چه خواهم کرد، اگر آن آتشین رو بی نقاب آید
هوش مصنوعی: دلی دارم که به خاطر نور مهتاب رنگ و روحش را از دست می‌دهد. چه کار می‌توانم بکنم اگر آن کسی که چهره‌اش آتشین و جذاب است بی‌پرده و بی‌حجاب پیش من بیاید.
حجاب عشق می بندد نظر، مجنون مسکین را
اگر لیلی، برون از پردهٔ شرم و حجاب آید
هوش مصنوعی: عشق چشم و دل را از دیدن حقایق باز می‌دارد، اما اگر لیلی از پرده حیا بیرون بیاید، مجنون بیچاره را متوجه خود می‌کند.
نمی گردد دل سرگشته ظرف کبریای تو
شکوه بحر،کی در خلوت تنگ حباب آید؟
هوش مصنوعی: دل آزرده و سرگردان نمی‌تواند به وجود بزرگ و عظیم تو پی ببرد؛ دریایی از ویژگی‌های تو هست که در خلوت و فضای محدود نمی‌تواند به درستی نمود پیدا کند.
ز شوخی لیلی ناز آفرین را می کند مجنون
اگر طرز نگاهت، چشم آهو را به خواب آید
هوش مصنوعی: مجنون به خاطر شوخی‌های لیلی، ناز و زیبایی‌اش را تحسین می‌کند و اگر نگاه تو به او بیفتد، چشمان آهو را هم به خواب می‌آورد.
ز جیبم صد بیابان خار خار بی خودی جوشد
به خوابم گر شبی آن شاخ گل مست و خراب آید
هوش مصنوعی: از جیبم بی‌وقفه دلی پر از غم و تنهایی جاری می‌شود. اگر شبی آن گل زیبا و سرمست به خوابم بیاید، چه می‌شود؟
سمند ناز را یک لحظه ننمایی عنان داری
تو را گر موج خون بی گناهان تا رکاب آید
هوش مصنوعی: اگر یک لحظه سُمند زیبا و ناز را هدایت نکنی، توجه کن که وقتی خون بی‌گناهان به رکاب تو برسد، اوضاع بدی پیش می‌آید.
سیاهی می برد از نامه های ما گنهکاران
نمی آید ز دریا آنچه از چشم پرآب آید
هوش مصنوعی: ما آدم‌های خطاکار، در زندگی‌مان به مشکلات و سختی‌ها دچار می‌شویم. این مشکلات مانند سیاهی هستند که از نامه‌های‌مان می‌زنند و ما نمی‌توانیم از دریا به خوبی و خلوص چیزی کسب کنیم، حتی اگر از چشمان‌مان اشک بریزد.
درون لبریز داغ عشق آتش پاره ای دارم
حزین از دل اگر آهی کشم بوی کباب آید
هوش مصنوعی: در دل من آتش عشق به شدت شعله‌ور است و غمی عمیق دارم. اگر از دل برافروخته‌ام آهی بکشیم، بوی کباب به مشام می‌رسد.