شمارهٔ ۲۹۴
سیهچشمی دلم را از پی تسخیر میآید
غزالی در هوای صید این نخجیر میآید
جنونم آنقدرها شور دارد در ره شوقش
که از موج نگاهم، نالهٔ زنجیر میآید
عیار عشق چون زد بر محک اندیشه، دانستم
که خون کوهکن آخر ز جوی شیر میآید
خضر را چشمهسار زندگانی باد ارزانی
مرا آب حیات از جدول شمشیر میآید
سرت گردم شکیبا نیست، از ضعف است میدانی
اگر جان بر لبم در انتظارت دیر میآید
شکار دامن دشت تمنا خاک خواهد شد
حزین از سینه آهم بس که بیتأثیر میآید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سیهچشمی دلم را از پی تسخیر میآید
غزالی در هوای صید این نخجیر میآید
هوش مصنوعی: دختری با چشمان تیره و زیبا دل مرا شگفتزده کرده است و همانند غزال، در جستجوی هدفی در این شکارگاه میگردد.
جنونم آنقدرها شور دارد در ره شوقش
که از موج نگاهم، نالهٔ زنجیر میآید
هوش مصنوعی: عشق من به قدری عمیق و پرشور است که حتی از شدت احساساتم، صدای زنجیرهایی که مرا بستهاند به گوش میرسد.
عیار عشق چون زد بر محک اندیشه، دانستم
که خون کوهکن آخر ز جوی شیر میآید
هوش مصنوعی: وقتی عشق را با معیارهای فکریام آزمایش کردم، متوجه شدم که تلاش و زحمتی که کوهکن کشیده، در نهایت به نتیجهای خوب و شیرین ختم میشود.
خضر را چشمهسار زندگانی باد ارزانی
مرا آب حیات از جدول شمشیر میآید
هوش مصنوعی: خضر، که نماد زندگی و جاودانگی است، برای من چشمهای از زندگی میآورد. من اما به دنبال آب حیات از جویبار شمشیر هستم، که نشان از نبرد و چالش در زندگی دارد.
سرت گردم شکیبا نیست، از ضعف است میدانی
اگر جان بر لبم در انتظارت دیر میآید
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به عشق و شوقش نسبت به یکدیگر اشاره میکند. او میگوید که نمیتواند صبر کند و نشانههایی از ضعف و بیتابی را در خود احساس میکند. اگرچه منتظر است، اما این انتظار او را به شدت تحت فشار قرار داده و گویی جانش در خطر است. این احساسات او نشاندهندهی شدت عشق و اشتیاق او به معشوقش است.
شکار دامن دشت تمنا خاک خواهد شد
حزین از سینه آهم بس که بیتأثیر میآید
هوش مصنوعی: شکار کردن آرزوها در دشت بزرگ زندگی، به زودی به خاک مینشیند. حزین، از عمق وجودم آوازی به گوش میرسد که بیتأثیر و بیپاسخ باقی میماند.

حزین لاهیجی