گنجور

شمارهٔ ۲۸۹

چون نخل تو از ناز گرانبار برآید
شمشاد ز جا، سرو ز رفتار برآید
دل می رود از سینه و پیکان تو باقی ست
رحم است بر آن یار که از یار برآید
شرمندهٔ عشقیم که بی چاره و تدبیر
آسان کند آن کار که دشوار برآید
از ناخن عشقم رگ جان زمزمه ساز است
بی زخمه صدا کی شود، از تار برآید؟
بگذار حزین از کف خود بادهٔ پندار
تا ساغرت از میکده سرشار برآید

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون نخل تو از ناز گرانبار برآید
شمشاد ز جا، سرو ز رفتار برآید
هوش مصنوعی: وقتی نخل تو به خاطر لطافت و ظرافتش به ثمر برسد، شمشاد از جایش بلند می‌شود و سرو به خاطر رفتار تو، به جلو می‌آید.
دل می رود از سینه و پیکان تو باقی ست
رحم است بر آن یار که از یار برآید
هوش مصنوعی: دل از سینه دور می‌شود و تنها یاد تو در ذهن باقی می‌ماند. برای آن دوستی که از محبتش دور می‌شود، دلم به حالش می‌سوزد.
شرمندهٔ عشقیم که بی چاره و تدبیر
آسان کند آن کار که دشوار برآید
هوش مصنوعی: ما در عشق، به گونه‌ای هستیم که نمی‌توانیم به راحتی کارهایی را انجام دهیم که پیش از این برایمان سخت و دشوار به نظر می‌رسید.
از ناخن عشقم رگ جان زمزمه ساز است
بی زخمه صدا کی شود، از تار برآید؟
هوش مصنوعی: عشق من به قدری عمیق و پر احساس است که حتی از ناخن‌هایش، صدای جان می‌آید. بدون ضرر زدن و آسیب، آیا می‌توان صدایی تولید کرد؟ این نشان می‌دهد که احساسات عمیق و واقعی نیاز به تأثیر و نیروی خاصی دارند تا به گوش برسند.
بگذار حزین از کف خود بادهٔ پندار
تا ساغرت از میکده سرشار برآید
هوش مصنوعی: اجازه بده عشق و احساسات غمگینت را رها کنی تا دل و جانت از شادی و سرور پر شود.