شمارهٔ ۲۸۷
زان شمع گلعذاران، هرجا سخن برآید
پروانه از چراغان، مرغ از چمن برآید
گر طره برفشاند، آن عنبرین سلاسل
شوریده سر به بویش، مشک از ختن برآید
در هر زمین که گردد، میراب عشق، دهقان
گر خار و خس فشانی سرو و سمن برآید
همچون صدف به سینه، هر نکته را بپرور
گوهر نگشته حیف است، حرف از دهن برآید
دارم ز داغ حسرت، روشن مزار خود را
مانند شمع فانوس، آه از کفن برآید
چون برگ گل که آید، با آب جو ز گلشن
با اشک، پارهٔ دل، از چشم من برآید
احسان عشق با من افزون حزین از آنست
کز عهدهٔ بیانش، کام و دهن برآید
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زان شمع گلعذاران، هرجا سخن برآید
پروانه از چراغان، مرغ از چمن برآید
هوش مصنوعی: از آن شمع خوشبو و زیبای باغها، هر جا که سخن و گفتگو ایجاد شود، پروانه به دور چراغها پرواز میکند و پرندهها از چمن بیرون میآیند.
گر طره برفشاند، آن عنبرین سلاسل
شوریده سر به بویش، مشک از ختن برآید
هوش مصنوعی: اگر زلف او را به باد بسپارد، آن زنجیرهای خوشبو کلافه و پریشان میشوند و به عطرش، مشک از ختن به مشام میرسد.
در هر زمین که گردد، میراب عشق، دهقان
گر خار و خس فشانی سرو و سمن برآید
هوش مصنوعی: هر جا که عشق به فعالیت بپردازد، با وجود کمبودها و مشکلات، میتوان شادابی و زیبایی را مشاهده کرد. اگرچه ممکن است زحمتکشان به سختی کار کنند، اما نتیجه تلاش آنها به رونق و شکوفایی منجر خواهد شد.
همچون صدف به سینه، هر نکته را بپرور
گوهر نگشته حیف است، حرف از دهن برآید
هوش مصنوعی: هر نکته و اندیشهای که در دل داشته باشیم، باید آن را به خوبی پرورش دهیم تا به ارزشی واقعی تبدیل شود. بنابراین، حرف زدن بدون دقت و توجه به محتوا و کیفیت آن، بیفایده است.
دارم ز داغ حسرت، روشن مزار خود را
مانند شمع فانوس، آه از کفن برآید
هوش مصنوعی: از شدت حسرت و درد درونم، مزار خود را روشن میکنم مانند نوری که از شمع بیرون میآید، آه، این حسرت باعث میشود که حتی از کفن هم صدا و نالهای بلند شود.
چون برگ گل که آید، با آب جو ز گلشن
با اشک، پارهٔ دل، از چشم من برآید
هوش مصنوعی: زمانی که برگ گل به آب جاری میرسد، مانند اشکی که از دل برمیآید، از چشمان من نیز اشکها میریزد.
احسان عشق با من افزون حزین از آنست
کز عهدهٔ بیانش، کام و دهن برآید
هوش مصنوعی: احسان و نیکی عشق بر من بسیار زیاد شده است، اما بیان کردن آن چنان دشوار است که حتی از عهدهی گفتن آن برنمیآیم.

حزین لاهیجی