گنجور

شمارهٔ ۲۷۹

با رنگ لعلی تو، به صهبا چه احتیاج؟
با نرگست، به ساغر و مینا چه احتیاج؟
قامت نهال و چهره گل و طره یاسمین
گلشن تویی، تو را به تماشا چه احتیاج؟
خون هزار دل ز لبت موج می زند
لعل تو را به بادهٔ حمرا چه احتیاج؟
از جان گذشتگان به جهان ناز می کنند
عشاق خسته را به مسیحا چه احتیاج؟
لعلت مرا به بوسه تواند غنی کند
بذل کریم را به تمنا چه احتیاج؟
سرمایه ی دوکون به هرگوشه باخته ست
با خواجه، رند بی سر و پا را چه احتیاج؟
بیرون منه ز دایره ی خود قدم حزین
داری دل گشاده، به صحرا چه احتیاج؟

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با رنگ لعلی تو، به صهبا چه احتیاج؟
با نرگست، به ساغر و مینا چه احتیاج؟
هوش مصنوعی: با وجود زیبایی و جذابیتی که تو داری، به شراب و می عدم چه نیازی است؟ با چشمان زیبا و نرگسی تو، دیگر به جام و وسیله‌های شیشهای هم نیازی نیست.
قامت نهال و چهره گل و طره یاسمین
گلشن تویی، تو را به تماشا چه احتیاج؟
هوش مصنوعی: تو همچون نهالی زیبا با قامت خوش‌فرم، چهره‌ای شبیه گل و موی یاسمنی در باغ هستی. با این زیبایی‌های خیره‌کننده، چه نیازی به تماشا و نگاه دیگران داری؟
خون هزار دل ز لبت موج می زند
لعل تو را به بادهٔ حمرا چه احتیاج؟
هوش مصنوعی: خون هزار دل از لبت جاری می‌شود، بنابراین به نوشیدنی قرمز رنگ چه نیازی داری؟
از جان گذشتگان به جهان ناز می کنند
عشاق خسته را به مسیحا چه احتیاج؟
هوش مصنوعی: عشاقی که خسته و دلbroken هستند، از کسانی که جان‌شان را فدای عشق کرده‌اند، ناز و لذت می‌طلبند و به یک مسیحا یا نجات‌دهنده نیاز ندارند.
لعلت مرا به بوسه تواند غنی کند
بذل کریم را به تمنا چه احتیاج؟
هوش مصنوعی: شما با لبانت می‌توانی مرا به نعمت و ثروت برسانی؛ پس چرا به درخواست و خواستن از بخشنده نیاز داشته باشم؟
سرمایه ی دوکون به هرگوشه باخته ست
با خواجه، رند بی سر و پا را چه احتیاج؟
هوش مصنوعی: سرمایه‌ی کسی که در تداوم زندگی خود با دیگران درگیر است، در هر گوشه‌ای سرمایه‌گذاری شده است. بنابراین، چه نیازی به کسی است که نه قدرتی دارد و نه نقشی مشخص در این مساله ایفا می‌کند؟
بیرون منه ز دایره ی خود قدم حزین
داری دل گشاده، به صحرا چه احتیاج؟
هوش مصنوعی: از دایره‌ی محدود خود بیرون بیا. وقتی که دل تو باز است و غمگینی، دیگر به چه دلیلی به صحرا و فضای وسیع نیاز داری؟