شمارهٔ ۲۶۱
رسوا شدهٔ عشق تو را چاره نکو نیست
چاک جگر صبح سزاوار رفو نیست
الوان نعم مائدهٔ عشق کشیده ست
آن زهر کدام است که ما را به گلو نیست؟
در بیعت پیران خرابات فتوح است
خالی بود آن دست که در دست سبو نیست
از برگ و بر عاریت آزرده دماغم
گر رنگ بود با گل این باغچه، بو نیست
از گرد و غبار هوس، اندام فرو شوی
فرداست که این آب سبک سیر به جو نیست
این بادهٔ پر زور که پیمانهٔ دل راست
در حوصله طاقت هر جام و سبو نیست
ای خضر بیا جرعه ای از جام حزین کش
این شیرهٔ جان است به هر چشمه و جو نیست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رسوا شدهٔ عشق تو را چاره نکو نیست
چاک جگر صبح سزاوار رفو نیست
هوش مصنوعی: عشق تو مرا به دردسر انداخته و هیچ راهی برای نجات وجود ندارد. درد دل صبحگاهی من آنقدر شدید است که حتی مرهمی برای آن نمیتوان یافت.
الوان نعم مائدهٔ عشق کشیده ست
آن زهر کدام است که ما را به گلو نیست؟
هوش مصنوعی: عشق رنگهای مختلفی از نعمتها و لذتها را به ما عرضه کرده است، اما نمیدانیم که کدام یک از این زهرها باعث میشود که ما نتوانیم آن را از گلویمان عبور دهیم.
در بیعت پیران خرابات فتوح است
خالی بود آن دست که در دست سبو نیست
هوش مصنوعی: در ارتباط با بزرگان و اهل معرفت، موفقیت و پیروزی به دست میآید. دستی که به جام سبو (مشروبات) نرسد، خالی و بیارزش است.
از برگ و بر عاریت آزرده دماغم
گر رنگ بود با گل این باغچه، بو نیست
هوش مصنوعی: من از برگ و شاخههایی که قرضی هستند ناراحت هستم، زیرا اگر این باغچه با گلها رنگین بود، بویی نداشت.
از گرد و غبار هوس، اندام فرو شوی
فرداست که این آب سبک سیر به جو نیست
هوش مصنوعی: این بیت میگوید که در دنیای پر از آرزوها و خواستهها، انسان باید از خود و خواستههایش کمی فاصله بگیرد. زیرا در آینده، آرامش و سبکی وجود دارد که نمیتوان آن را با چیزهای دنیوی مقایسه کرد. آب جاری و سبک نماد آزادی و آسودگی است که در آن حضور دارد.
این بادهٔ پر زور که پیمانهٔ دل راست
در حوصله طاقت هر جام و سبو نیست
هوش مصنوعی: این نوشیدنی قوی و پرقدرت که به دل آدمی ارتباط دارد، از ظرفیت هر جام و ظرفی فراتر است و نمیتوان آن را در هیچ پیمانهای جا داد.
ای خضر بیا جرعه ای از جام حزین کش
این شیرهٔ جان است به هر چشمه و جو نیست
هوش مصنوعی: ای خضر، تو بیا و جرعهای از این جام غمانگیز نوش جان کن، که این شیرهٔ زندگی است و در هر چشمه و جوی نمیتوان آن را یافت.

حزین لاهیجی