شمارهٔ ۲۴۷
بتی دارم که دل دیوانهٔ اوست
خراب جلوهٔ مستانهٔ اوست
کند سوسن به شکرش، تر زبانی
لب هر غنچه در افسانهٔ اوست
سر و کارم بود با شعله خویی
دل گرم من آتشخانهٔ اوست
نمی دانم به محفل این چه شمعیست
که جان قدسیان پروانهٔ اوست
نشان ز آن یار هر جایی چه جویی؟
دل هر ذره ای کاشانهٔ اوست
اگر میخوارهای از عشق مگسل
محبت ساقی پیمانهٔ اوست
حیات من بود در دست ساقی
شراب خضر، در پیمانهٔ اوست
حزین ازکوی معماران گل نیست
خرابات محبّت خانهٔ اوست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بتی دارم که دل دیوانهٔ اوست
خراب جلوهٔ مستانهٔ اوست
هوش مصنوعی: من معشوقهای دارم که دل دیوانهام به خاطر زیبایی و جذابیت او ویران و نابود شده است.
کند سوسن به شکرش، تر زبانی
لب هر غنچه در افسانهٔ اوست
هوش مصنوعی: سوسن به خاطر شیرینیاش، هر غنچهای را به بیان زیباییهای خودش ترغیب میکند.
سر و کارم بود با شعله خویی
دل گرم من آتشخانهٔ اوست
هوش مصنوعی: من با شخصی آشنا هستم که آتش اشتیاق او، دل گرم من را مانند خانهای پُر از آتش نگه میدارد.
نمی دانم به محفل این چه شمعیست
که جان قدسیان پروانهٔ اوست
هوش مصنوعی: نمیدانم در این جمع چه نوری وجود دارد که روحهای مقدس مانند پروانه به دور آن میچرخند و شیفتهاش هستند.
نشان ز آن یار هر جایی چه جویی؟
دل هر ذره ای کاشانهٔ اوست
هوش مصنوعی: هر کجا که به دنبال نشانی از آن محبوب باشی، بدان که دل هر ذرهای از عالم، محل زندگی اوست.
اگر میخوارهای از عشق مگسل
محبت ساقی پیمانهٔ اوست
هوش مصنوعی: اگر اهل عشق و میگساری هستید، بدانید که محبت و دوستی همانند پیمانهای است که ساقی برای شما قرار میدهد.
حیات من بود در دست ساقی
شراب خضر، در پیمانهٔ اوست
هوش مصنوعی: زندگیام در دستان ساقی است که شراب خضر را در پیمانهاش دارد.
حزین ازکوی معماران گل نیست
خرابات محبّت خانهٔ اوست
هوش مصنوعی: حزین از محلهی معماران خبری نیست، بلکه محل عشق و محبت، همان خانهی اوست.

حزین لاهیجی