شمارهٔ ۲۴۶
کی دیده تنها چو دل آغشته به خون است؟
سر تا قدم ما چو دل آغشته به خون است
ما و حرم عشق، که از گریهٔ احباب
دیوار و در آنجا، چو دل آغشته به خون است
بازآ که مرا دیده جدا ز آن گل عارض
از خار تمنّا، چو دل آغشته به خون است
از جوش غمت حوصله بر درد، کمی کرد
اینجاست که دریا چو دل آغشته به خون است
ز آن رخنه که افتاده به جیب مه کنعان
دامان زلیخا چو دل آغشته به خون است
این رحم، که آموخت شکار افکن ما را؟
سرتاسر صحرا چو دل آغشته به خون است
خاموش حزین ، کز نفس سینه خراشت
مجموعهٔ انشا، چو دل آغشته به خون است
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کی دیده تنها چو دل آغشته به خون است؟
سر تا قدم ما چو دل آغشته به خون است
هوش مصنوعی: کیست که دیده باشد دل را که تنها و مجروح باشد؟ تمام وجود ما نیز مانند دل، پر از درد و رنج است.
ما و حرم عشق، که از گریهٔ احباب
دیوار و در آنجا، چو دل آغشته به خون است
هوش مصنوعی: ما و مکان عشق، جایی که با اشک دوستان، دیوار و در آن جا شکل گرفته است، مانند دلی است که به خون آغشته شده است.
بازآ که مرا دیده جدا ز آن گل عارض
از خار تمنّا، چو دل آغشته به خون است
هوش مصنوعی: برگرد و به من نگاهی بینداز، مانند همان گلی که از خار آرزوها جدا شده است. دل من هم مانند آن گل، پر از درد و خون است.
از جوش غمت حوصله بر درد، کمی کرد
اینجاست که دریا چو دل آغشته به خون است
هوش مصنوعی: از شدت غم تو، تحمل بر دردهایم کم شده است. در اینجا دریای غم مانند دلی است که به خون آغشته شده است.
ز آن رخنه که افتاده به جیب مه کنعان
دامان زلیخا چو دل آغشته به خون است
هوش مصنوعی: از آن شکافی که در زیبایی رخ کنعان دیده میشود، دامن زلیخا به مانند دل است که پر از خون شده است.
این رحم، که آموخت شکار افکن ما را؟
سرتاسر صحرا چو دل آغشته به خون است
هوش مصنوعی: این رحم، چه کسی به ما یاد داد که چگونه شکار کنیم؟ همه جا در صحرا مانند دلهای پر از خون است.
خاموش حزین ، کز نفس سینه خراشت
مجموعهٔ انشا، چو دل آغشته به خون است
هوش مصنوعی: ساکت و غمگین، مثل کسی که از درد نفسش به شدت ناراحت است و دلش پر از خون است. این وضعیت، در واقع نمایانگر حال و احوال روحی عمیق و پر از رنج اوست.

حزین لاهیجی