گنجور

شمارهٔ ۲۴۳

اشک چشم من و شراب یکیست
دل گرم من و کباب یکی ست
بحر، بحر است و موج در تکرار
ذرّه بسیار و آفتاب یکی ست
نقش موهوم کارگاه وجود
صد هزار است و در حساب یکی ست
کفر و دین را چه فرق، با دوری
نور و ظلمت چو شد حجاب یکی ست
بشکن از بوسه ای خمار حزین
لب لعل تو و شراب یکی ست

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اشک چشم من و شراب یکیست
دل گرم من و کباب یکی ست
هوش مصنوعی: چشم من همچون اشک می‌بارد و شراب هم به همین حال است. دل من که گرم و پرحرارت است، شبیه به کبابی است که در آتش پخته می‌شود.
بحر، بحر است و موج در تکرار
ذرّه بسیار و آفتاب یکی ست
هوش مصنوعی: دریا سرشار از امواج مکرر است و در عین حال، هر ذره‌ای در آن وجود دارد. همچنین، نور آفتاب همواره یگانه و منحصر به فرد است.
نقش موهوم کارگاه وجود
صد هزار است و در حساب یکی ست
هوش مصنوعی: وجود ما پر است از اشکال و تصویرهای غیرواقعی، اما در نهایت همه اینها به یک حقیقت واحد ختم می‌شود.
کفر و دین را چه فرق، با دوری
نور و ظلمت چو شد حجاب یکی ست
هوش مصنوعی: کفر و دین هیچ تفاوتی ندارند، همانطور که نور و تاریکی زمانی که حجاب بر آنها بیفتد، یکی می‌شوند.
بشکن از بوسه ای خمار حزین
لب لعل تو و شراب یکی ست
هوش مصنوعی: بوسه‌ای از لب‌های زیبای تو که حالت خاصی دارد، همچون شراب است و هر دو حالتی مست‌کننده و شگفت‌انگیز دارند.