گنجور

شمارهٔ ۲۴۱

تو را چه غم که به درد تو مبتلایی هست؟
مراست غم که ندانسته ای وفایی هست
به آفتاب چرا تیغ مطلعم نکشد
مرا که در نظر، ابروی دلگشایی هست
چه بسته ای ره پیغام، محرمان چو شدند
کبوتر حرمی، قاصد صبایی هست
به دیده، از مژه گلگون تر است هر خارش
به راه کوی تو، رند برهنه پایی هست
سماع خاطر شوریدگان به مطرب نیست
به وادی ای که منم، ناله ی درایی هست
خراب می کند آخر ز سیل گریه مرا
میانه ی من و دل، طرفه ماجرایی هست
حزین به خاطر خود یاد خیر، ره ندهی
درون خلوت دل یار آشنایی هست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو را چه غم که به درد تو مبتلایی هست؟
مراست غم که ندانسته ای وفایی هست
هوش مصنوعی: تو چرا نگران هستی که دچار درد و رنجی؟ من نگرانم چون نمی‌دانی که محبت و وفایی در دل وجود دارد.
به آفتاب چرا تیغ مطلعم نکشد
مرا که در نظر، ابروی دلگشایی هست
هوش مصنوعی: چرا نور آفتاب نمی‌تواند مرا بسوزاند در حالی که در چشمانم زیبایی‌هایی وجود دارد که دل را شاد می‌کند؟
چه بسته ای ره پیغام، محرمان چو شدند
کبوتر حرمی، قاصد صبایی هست
هوش مصنوعی: وقتی که پیام رسانان نزدیک و آشنا می‌شوند، گویی که کبوتران حرم هستند و پیامی از طرف صبح آورده‌اند.
به دیده، از مژه گلگون تر است هر خارش
به راه کوی تو، رند برهنه پایی هست
هوش مصنوعی: هر خاری که در مسیر تو باشد، برای من ارزشمندتر از رنگین‌ترین مژه است. اینجا نشان می‌دهد که حتی کوچک‌ترین درد و رنجی که در راه تو تحمل می‌کنم، برایم بسیار مهم است. همچنین، به نوعی به رنج یک نفر که در جستجوی عشق است، اشاره می‌کند، کسی که پا برهنه در مسیر عشق قدم گذاشته است.
سماع خاطر شوریدگان به مطرب نیست
به وادی ای که منم، ناله ی درایی هست
هوش مصنوعی: در جایی که من هستم، صدای ساز و سازندگان برای دل‌باختگان معنایی ندارد، بلکه در اینجا ناله‌ای از دل سوخته و دردهای عمیق وجود دارد.
خراب می کند آخر ز سیل گریه مرا
میانه ی من و دل، طرفه ماجرایی هست
هوش مصنوعی: آشفتگی و غم شدید من باعث می‌شود که احساسات و دلخوشی‌هایم تحت‌الشعاع قرار بگیرد و میان من و دل، داستان عجیبی وجود دارد.
حزین به خاطر خود یاد خیر، ره ندهی
درون خلوت دل یار آشنایی هست
هوش مصنوعی: شاعر در اینجا به این موضوع اشاره دارد که اگر کسی در دل خود یاد خوبی‌ها و خاطرات زیبا را حفظ کند، می‌تواند با آنچه در درون خود دارد، ارتباط بهتری برقرار کند. در واقع، او می‌گوید که در میان خلوت‌های دل، یک آشنا و دوست حقیقی وجود دارد که می‌تواند به ما آرامش بخشد.