شمارهٔ ۲۳۸
لطف و قهرت به من سوخته جان هر دو یکی ست
دانه چون سوخت، بهاران و خزان هر دو یکی ست
تا تو مهجوری من خواسته ای، در کامم
تلخی دوری و شیرینی جان هر دو یکی ست
دل خراشانه لبم ناله عبث می سنجد
پلّه ی ناز تو و کوه گران هر دو یکی ست
با جگر تشنگی تیغ شکار اندازت
خون صید حرم و آب روان هر دو یکی ست
اشک گلگون نکند گر چمن آرایی من
چهره ی زرد من و برگ خزان هر دو یکی است
پیش شمشیر جفایی که سر تسلیمم
سختی جان من و سنگ فسان هر دو یکی ست
عمر اگر باخته ام نیست حزین افسوسم
در دیاری که منم سود و زیان هر دو یکی ست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لطف و قهرت به من سوخته جان هر دو یکی ست
دانه چون سوخت، بهاران و خزان هر دو یکی ست
هوش مصنوعی: محبت و عصبانیت تو بر من تأثیر گذاشته و جانم را سوزانده است. وقتی دانهای در آتش سوخت، دیگر فرقی نمیکند که بهار باشد یا خزان؛ هر دو حالت یکی خواهند بود.
تا تو مهجوری من خواسته ای، در کامم
تلخی دوری و شیرینی جان هر دو یکی ست
هوش مصنوعی: تا زمانی که دوری تو را تحمل میکنم، در زندگیام هم تلخی فراق تو و هم شیرینی عشق به تو برایم یکی شده است.
دل خراشانه لبم ناله عبث می سنجد
پلّه ی ناز تو و کوه گران هر دو یکی ست
هوش مصنوعی: دل شکستهام در زخمهایش تنها صدای بیفایدهای از لبهایم خارج میکند. زیبایی تو و سنگینی بار غم به یک اندازه زحمتآور و دشوار هستند.
با جگر تشنگی تیغ شکار اندازت
خون صید حرم و آب روان هر دو یکی ست
هوش مصنوعی: با دل پر از تشنگی به تو حمله میکنم، چرا که خون شکار و جریان آب هر دو یک حقیقت دارند.
اشک گلگون نکند گر چمن آرایی من
چهره ی زرد من و برگ خزان هر دو یکی است
هوش مصنوعی: اگر در چمن آرایی من، اشک سرخ نریزد، باز هم صورت زرد من و برگهای پاییزی هر دو یکی هستند.
پیش شمشیر جفایی که سر تسلیمم
سختی جان من و سنگ فسان هر دو یکی ست
هوش مصنوعی: من در برابر شمشیر ظلم و ستم، سختی جانم و سنگ سرسخت، هیچ تفاوتی ندارند و با کمال تسلیم به آنها پاسخ میدهم.
عمر اگر باخته ام نیست حزین افسوسم
در دیاری که منم سود و زیان هر دو یکی ست
هوش مصنوعی: اگرچه عمرم را تلف کردهام، اما در این سرزمین که من خودم باعث سود و ضرر هستم، از این بابت ناراحت نیستم.

حزین لاهیجی