گنجور

شمارهٔ ۲۳۶

زاهد از ساغر شراب گریخت
شب پر، از نور آفتاب گریخت
مرد میدان عشق، عقل نشد
صعوه از صولت عقاب گریخت
تاب قید جنون نداشت، خرد
نامقیّد ز احتساب گریخت
وحشت آرد سرای ویرانه
دلم از سینهٔ خراب گریخت
شمع نبود حریف خلوت ما
زین شب تیره ماهتاب گریخت
از دل و دیدهٔ خراب مپرس
بی تو آرام رفت و خواب گریخت
شب هجران رسید چون به سرم
به شتاب از سرم، شباب گریخت
صبر تاب نگاه تلخ نداشت
ناجوانمرد، از عتاب گریخت
آتشین روی من نقاب گشود
صدف دیده ام در آب گریخت
بوالهوس دور خط کرانه گرفت
عامل دزد از حساب گریخت
خامه دمساز ساز عشق نشد
زخمه از تار این رباب گریخت
دود آهم علم حزین افراشت
آفتاب سبک رکاب گریخت

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زاهد از ساغر شراب گریخت
شب پر، از نور آفتاب گریخت
هوش مصنوعی: زاهد در دل شب از شراب دوری جسته، همچنان که از نور خورشید می‌گریزد.
مرد میدان عشق، عقل نشد
صعوه از صولت عقاب گریخت
هوش مصنوعی: افراد شجاع و دلیر در عرصه عشق، به دلیل هیبت و قدرت احساسات خود، دیگر به عقل و خرد تکیه نمی‌کنند و از ترس ماجراجویی و چالش‌ها فرار می‌کنند.
تاب قید جنون نداشت، خرد
نامقیّد ز احتساب گریخت
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره می‌شود که دیوانگی و جنون نمی‌توانند محدود و تحت کنترل باشند، و عقل نیز نمی‌تواند به حساب و کتاب بیافتد و از آن فرار می‌کند. به نوعی، آزادگی و بی‌قیدی در برابر محاسبات و محدودیت‌ها قرار دارد.
وحشت آرد سرای ویرانه
دلم از سینهٔ خراب گریخت
هوش مصنوعی: وحشت باعث شد که دل من از خانهٔ خراب و ویرانم فرار کند.
شمع نبود حریف خلوت ما
زین شب تیره ماهتاب گریخت
هوش مصنوعی: در این شب تاریک، شمعی نبود که همراه ما باشد و در نتیجه، مهتاب از این مکان دور شد.
از دل و دیدهٔ خراب مپرس
بی تو آرام رفت و خواب گریخت
هوش مصنوعی: از دل و چشمان پریشانم نپرس، زیرا بی تو آرامش از من رفته و خواب از چشمانم فراری شده است.
شب هجران رسید چون به سرم
به شتاب از سرم، شباب گریخت
هوش مصنوعی: در شب جدایی، زمانی که به سرعت به سرم آمد، جوانی از من فرار کرد.
صبر تاب نگاه تلخ نداشت
ناجوانمرد، از عتاب گریخت
هوش مصنوعی: ناجوانمرد نتوانست صبر کند و با دیدن نگاه تلخش، از سرزنش فرار کرد.
آتشین روی من نقاب گشود
صدف دیده ام در آب گریخت
هوش مصنوعی: چهره آتشین من پرده را کنار زد و مانند صدفی که در آب فرار می‌کند، چشمانم از دیدگان دیگر پنهان شدند.
بوالهوس دور خط کرانه گرفت
عامل دزد از حساب گریخت
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال لذت‌جویی و خوشی‌های زودگذر است، از خط وخال زندگی خود دور شده و در نتیجه دزد به حساب وی نفوذ کرده و او را به دردسر انداخته است.
خامه دمساز ساز عشق نشد
زخمه از تار این رباب گریخت
هوش مصنوعی: قلمی که می‌تواند عشق را به تصویر بکشد، نتوانست به خوبی از تارهای این رباب نوا بزند و از آن دور شد.
دود آهم علم حزین افراشت
آفتاب سبک رکاب گریخت
هوش مصنوعی: دود آه‌ام را به صورت پرچم اندوهی بلند کردم و آفتاب که سبکی خود را به باد داده بود، فرار کرد.