شمارهٔ ۲۳۵
روزی که حجت از خلق، خواهند در قیامت
روی تو حجّت ماست، ای قبله گاه حاجت
بر گرد خویش سالک، پیوسته می کند سِیر
کز نقطهٔ بدایت، سر بر زند نهایت
عاشق چو از خرابات بر بست رخت هستی
اوّل قدم درین ره، شد منزل اقامت
نتوان به تیغ، دل را از مهر او بریدن
لایقطع المحبّون من جرحهٔ الملامت
در کوی او کشیدیم، چون کوه پا به دامن
گر تیغ بارد اینجا، ما و سر اطاعت
جور و جفا ببینیم، مهر و وفا ندانیم
غرقیم در محبت، نه شکر و نی شکایت
در کوی نیکنامان، رسوای خاص و عامیم
زاهد بهل ملامت، صوفی برو سلامت
کی می شود به دوران، مه در محاق ماند
محروم کی گذارند، از پرتو عنایت؟
تیغ برهنه باشد، تن در کفن حزین را
چون بگذری ز خاکش، مگذر به رسم عادت
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روزی که حجت از خلق، خواهند در قیامت
روی تو حجّت ماست، ای قبله گاه حاجت
هوش مصنوعی: روزی که مردم در قیامت به دنبال دلیل و مدرکی باشند، روی تو دلیل ما خواهد بود، ای نقطهی امید و مقصد نیایشها.
بر گرد خویش سالک، پیوسته می کند سِیر
کز نقطهٔ بدایت، سر بر زند نهایت
هوش مصنوعی: سالک باید دائماً در اطراف خود گردش کند و سفر کند، زیرا او باید از نقطه آغازین خود به سمت نهایت و مقصد نهایی خود پیش برود.
عاشق چو از خرابات بر بست رخت هستی
اوّل قدم درین ره، شد منزل اقامت
هوش مصنوعی: عاشق وقتی که از مکانهای آلوده و نابسامان فاصله میگیرد و بار و بنه خود را جمع میکند، اولین گام در این مسیر، سختیها و چالشها را پشت سر گذاشته و به اقامتگاه و آرامش واقعی میرسد.
نتوان به تیغ، دل را از مهر او بریدن
لایقطع المحبّون من جرحهٔ الملامت
هوش مصنوعی: نمیتوان با شمشیر، دل را از عشق او جدا کرد؛ زیرا عاشقان، از زخم سرزنش نمیبرند.
در کوی او کشیدیم، چون کوه پا به دامن
گر تیغ بارد اینجا، ما و سر اطاعت
هوش مصنوعی: در محله او با قوت و استقامت ایستادیم، مانند کوه که در برابر طوفان سرپا میماند. اگر اینجا خطر و چالشهایی باشد، ما سر تسلیم را در برابر او فرود خواهیم آورد.
جور و جفا ببینیم، مهر و وفا ندانیم
غرقیم در محبت، نه شکر و نی شکایت
هوش مصنوعی: ما در کشمکش و بدرفتاری زندگی را مشاهده میکنیم و از عشق و وفاداری بیخبر هستیم؛ در حالی که در دریاچه محبت غوطهوریم، نه دانشی از شکرگزاری داریم و نه جایی برای گلایه.
در کوی نیکنامان، رسوای خاص و عامیم
زاهد بهل ملامت، صوفی برو سلامت
هوش مصنوعی: در منطقهای که افراد نیکو و معتبر حضور دارند، ما هم برای مردم عادی و هم برای خودشان رسوا شدهایم. ای زاهد، خودت را زیاد تحت فشار قرار نده و ملامت نکن، ای صوفی، برو که در امان هستی.
کی می شود به دوران، مه در محاق ماند
محروم کی گذارند، از پرتو عنایت؟
هوش مصنوعی: کی میشود که در دوران سختی، مانند ماهی که در تاریکی ماندگار شده است، فردی از نعمت و محبت خدا بینصیب بماند؟
تیغ برهنه باشد، تن در کفن حزین را
چون بگذری ز خاکش، مگذر به رسم عادت
هوش مصنوعی: تیغ بدون محافظ است و وقتی بر تن کسی که در کفن افسردگی پیچیده قرار میگیرد، از خاک او بگذری، به عادت خودت از آن عبور نکن.

حزین لاهیجی