گنجور

شمارهٔ ۲۳

تا فکند از نظرآن سروسرافراز مرا
شده هر شاخ گلی، چنگل شهباز مرا
نه سپند است، ندانم دل بی طاقت کیست؟
سوخت در بزم تو، از شعلهٔ آواز مرا
من که از دل شده ام در غم صیاد اسیر
چه ضرور است شکستن، پر پرواز مرا
خون دل خواستم از عشق تو درپرده خورم
کرد رسوای جهان، دیدهٔ غمّاز مرا
کششی کز نگه کافر او می بینم
ترسم از کعبه به بتخانه برد باز مرا
می برد نغمه حافظ، دلم از هوش حزین
اینقدر نشئه نبخشد، می شیراز مرا

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا فکند از نظرآن سروسرافراز مرا
شده هر شاخ گلی، چنگل شهباز مرا
هوش مصنوعی: وقتی آن جوان زیبا از دیدم دور می‌شود، احساس می‌کنم که هر گل، مانند چنگک یک پرنده ماهر، مرا به سمت خود می‌کشاند.
نه سپند است، ندانم دل بی طاقت کیست؟
سوخت در بزم تو، از شعلهٔ آواز مرا
هوش مصنوعی: دل بی‌طاقت من در آتش شعله‌های صدای تو می‌سوزد، اما نمی‌دانم چرا اینگونه است. این وضعیت شبیه به حالتی است که مانند آتشدان نمی‌دانم چه کسی یا چه چیزی باعث این درد است.
من که از دل شده ام در غم صیاد اسیر
چه ضرور است شکستن، پر پرواز مرا
هوش مصنوعی: من که به خاطر غم صیاد، حالا دلم پر از اندوه است، دیگر چه نیازی به شکست خوردن و از دست دادن پروازم دارم؟
خون دل خواستم از عشق تو درپرده خورم
کرد رسوای جهان، دیدهٔ غمّاز مرا
هوش مصنوعی: از عشق تو آن‌قدر غم و درد کشیدم که باعث رسوایی من در چشم مردم شد و حالا چشمانم به عنوان نشانه‌ای از این اندوه، مرا دست‌مایه‌ی قضاوت دیگران قرار داده است.
کششی کز نگه کافر او می بینم
ترسم از کعبه به بتخانه برد باز مرا
هوش مصنوعی: احساسی که از نگاه آن معشوق بی‌اعتقاد دریافت می‌کنم، مرا می‌ترساند و نگرانم می‌کند که ممکن است مرا از کعبه، یعنی مرکز ایمان، به مکانی ناپاک‌تری بکشاند.
می برد نغمه حافظ، دلم از هوش حزین
اینقدر نشئه نبخشد، می شیراز مرا
هوش مصنوعی: صدای شعر حافظ آنقدر شگفت‌انگیز است که دلم را از اندوه و ناراحتی دور می‌کند. این موسیقی روحی از شیراز، آرامش و سرخوشی زیادی به من می‌دهد.