شمارهٔ ۲۲۷
گرچه پیمانه ی می مشرق نور دگر است
باده را در گل رخسار، ظهور دگر است
دل مشتاق و زبانِ اَرَنی گوی کجاست؟
ور نه هر سنگ درین بادیه طور دگر است
هرکه را کشور دل ملک سلیمانی شد
در نظر هر دو جهان، دیدهٔ مور دگر است
چه عجب گر رود از نالهٔ من کوه ز جا
بر لبم زمزمه ی عشق، زبور دگر است
نمک عشق به داغ تو حلال است حزین
که نمکدان سخن را ز تو شور دگر است
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گرچه پیمانه ی می مشرق نور دگر است
باده را در گل رخسار، ظهور دگر است
هوش مصنوعی: هرچند که ظرف شراب در شرق رنگ و نور خاصی دارد، اما جلوهی شراب در چهرهی زیبا، حال و حس متفاوتی را به نمایش میگذارد.
دل مشتاق و زبانِ اَرَنی گوی کجاست؟
ور نه هر سنگ درین بادیه طور دگر است
هوش مصنوعی: دل به شدت مشتاق است و زبانم میپرسد که معشوق کجاست؟ در غیر این صورت، هر سنگ و صخره در این بیابان به شکلی دیگر به نظر میرسد.
هرکه را کشور دل ملک سلیمانی شد
در نظر هر دو جهان، دیدهٔ مور دگر است
هوش مصنوعی: هر کس که دلش به وسعت و قدرت سلیمان باشد، در نگاه او، جهان به گونهای دیگر دیده میشود.
چه عجب گر رود از نالهٔ من کوه ز جا
بر لبم زمزمه ی عشق، زبور دگر است
هوش مصنوعی: عجب نیست اگر از گریه و نالهام، کوهها جابهجا شوند. روی لبم زمزمهای از عشق وجود دارد که مانند یک سرود جدید است.
نمک عشق به داغ تو حلال است حزین
که نمکدان سخن را ز تو شور دگر است
هوش مصنوعی: محبت و عشق مانند نمکی است که میتواند درد و رنج را تحملپذیر کند. در اینجا، درد مربوط به عشق به تو است و در عین حال، کلام و سخن من از تو سرشار از شور و هیجان است.

حزین لاهیجی