گنجور

شمارهٔ ۲۲۶

گل خزان زده ام، زندگی ملال من است
شکسته رنگی من ترجمان حال من است
اگر به کعبه وگر دیر می گذارم گوش
حدیث حسن تو و عشق بی زوال من است
بود که در رمضان هر دمی دو عید کنم
خیال گوشه ی ابروی او هلال من است
به چشم دام تو ای عشق، ناتوان مرغم
اگر چه بیضه ی گردون به زبر بال من است
حزین ، نمی رود از مجلسم سخن بیرون
که روی صحبت من با زبان لال من است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گل خزان زده ام، زندگی ملال من است
شکسته رنگی من ترجمان حال من است
هوش مصنوعی: من به مانند گلی با برگ‌های خشکیده و پژمرده هستم که زندگی‌ام مملو از دل‌زدگی و ناراحتی است. رنگی که دارم نمایان‌گر وضعیت روحی و احوال درونی‌ام است.
اگر به کعبه وگر دیر می گذارم گوش
حدیث حسن تو و عشق بی زوال من است
هوش مصنوعی: من اگرچه به مکان‌های مقدس می‌روم، اما تنها دل مشغولی‌ام شنیدن سخن‌های دل‌چسب تو و عشق همیشگی‌ام به توست.
بود که در رمضان هر دمی دو عید کنم
خیال گوشه ی ابروی او هلال من است
هوش مصنوعی: در ماه رمضان هر لحظه آرزو می‌کنم که دو جشن بگیرم، زیرا فقط تصور کردن گوشه ابروی او برایم همچون ماه نو است.
به چشم دام تو ای عشق، ناتوان مرغم
اگر چه بیضه ی گردون به زبر بال من است
هوش مصنوعی: ای عشق، در چشم تو من مانند پرنده‌ای ناتوان هستم، هرچند که با بال‌های خود می‌توانم به آسمان برویم و به گردونه‌ی زمین دست یابم.
حزین ، نمی رود از مجلسم سخن بیرون
که روی صحبت من با زبان لال من است
هوش مصنوعی: حزین، نمی‌توانم از حرف‌هایم در جمع فاصله بگیرم، چون تمام آنچه می‌خواهم بگویم، از دل و بدون کلماتی زنده است.