شمارهٔ ۲۲۳
در طینتم از بس که رگ و ریشه، وفا داشت
خاکم چه بهاران و چه دی، مهر گیا داشت
در مرگ من آن زلف چرا موی نژولید؟
یک دلشده از سلسلهٔ اهل وفا داشت
غیر از دل ما کز سر کونین گذشته ست
هر درد که دیدیم سر کوی دوا داشت
روی سخن اینجا به حریفی ست که فهمد
با هر که نگه عربده ای داشت، به ما داشت
عشق تو رسیده ست به فریاد وگر نه
این حوصله را صبر تنک ظرف، کجا داشت؟
هرگز نبود جز به هدف دیدهٔ ناوک
با ما نگهت هر ستمی داشت به جا داشت
یک بوالعجبی دیده ام و جای شگفت است
تلخابهٔ این چرخ سیه کاسه، گدا داشت
تا آمده ز ایام نخورده ست فریبی
دل تجربه ای داشت، ندانم ز کجا داشت؟
از کوی غم آواز حزینی که شنیدی
نالیدن دل بود، ندانم چه بلا داشت؟
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در طینتم از بس که رگ و ریشه، وفا داشت
خاکم چه بهاران و چه دی، مهر گیا داشت
هوش مصنوعی: در وجود من به اندازهای ریشه و خصلت وفاداری وجود دارد که زمینم همیشه در بهار و زمستان، محبت و زیبایی گیاهان را دارد.
در مرگ من آن زلف چرا موی نژولید؟
یک دلشده از سلسلهٔ اهل وفا داشت
هوش مصنوعی: در مرگ من، چرا آن زلف زیبا را به هم ریختی؟ یک دل شکسته از میان اهل وفا داشتی.
غیر از دل ما کز سر کونین گذشته ست
هر درد که دیدیم سر کوی دوا داشت
هوش مصنوعی: غیر از دل ما که از مشکلات و رنجهای دنیا فراتر رفته، هر دردی که تجربه کردیم، در جایی نزدیک به محل درمانش، درمانی وجود داشته است.
روی سخن اینجا به حریفی ست که فهمد
با هر که نگه عربده ای داشت، به ما داشت
هوش مصنوعی: سخن از کسی است که میداند با هر کس که بدرفتاری کرده، خودش نیز چنین رفتاری داشته است.
عشق تو رسیده ست به فریاد وگر نه
این حوصله را صبر تنک ظرف، کجا داشت؟
هوش مصنوعی: عشق تو به شدت در من احساس میشود، وگرنه این صبری که در من هست، به اندازه ظرف کوچکی است که تحمل این همه احساس را ندارد.
هرگز نبود جز به هدف دیدهٔ ناوک
با ما نگهت هر ستمی داشت به جا داشت
هوش مصنوعی: هیچوقت اصولاً جز برای هدفی خاص، نگاه تیر کمان به ما نبود. هر ستمی که به ما روا داشت، به جای خود، به درستی انجام میشد.
یک بوالعجبی دیده ام و جای شگفت است
تلخابهٔ این چرخ سیه کاسه، گدا داشت
هوش مصنوعی: من یک چیز عجیب و شگفتانگیز دیدهام که در این دنیای پرچالش و تاریک، شخصی گدا وجود داشت.
تا آمده ز ایام نخورده ست فریبی
دل تجربه ای داشت، ندانم ز کجا داشت؟
هوش مصنوعی: در این بیت، گوینده به این نکته اشاره میکند که با وجود اینکه عمرش هنوز به پایان نرسیده و تجربههای زیادی را کسب نکرده، اما احساس فریبی را در دل خود دارد. او نمیداند که این حس از کجا نشأت میگیرد و چرا بر او تاثیر گذاشته است. این تفکر میتواند نشاندهنده پیچیدگیهای زندگی و احساسات انسانی باشد.
از کوی غم آواز حزینی که شنیدی
نالیدن دل بود، ندانم چه بلا داشت؟
هوش مصنوعی: در کوچهی غم، صدای حزینی را شنیدی که دل در حال نالیدن است، نمیدانم چه مصیبتی بر او وارد شده است؟

حزین لاهیجی