گنجور

شمارهٔ ۲۲۰

ای یوسف مصر از تو گرفتار محبت
عیسی به تمنای تو، بیمار محبت
در راه غمت هست به کف جان جهانی
گرم است به سودای تو، بازار محبت
تاریکتر از شب بود از هجر تو روزم
ای روشنی دیده بیدار محبت
کفرم بود آرایش رخسارهٔ ایمان
بستهست دل از زلف تو، زنار محبت
دریاب دلم را به تَهِ جرعه نگاهی
ای ساقی پیمانهٔ سرشار محبت
در وادی آسودگیم وانگذاری
رحمی به من ای قافله سالار محبت
از سر نرود شمع صفت افسر داغم
بر سر زده ام لالهٔ گلزار محبّت
تا سر نشود خاک سر کوی تو ما را
آسان نشود عقده دشوار محبت
افغان اسیران نبرد راه به جایی
این نغمه تراود ز رگ تار محبت
شیرازهٔ اوراق دو عالم بود از عشق
پشت دو جهان است به دیوار محبت
نگرفت حزین کس به جوی، دین و دلت را
ای مایه کساد سر بازار محبّت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای یوسف مصر از تو گرفتار محبت
عیسی به تمنای تو، بیمار محبت
هوش مصنوعی: ای یوسف مصر، من به خاطر عشق به تو، مانند عیسی، بیمار محبت تو شده‌ام و در این عشق گرفتار هستم.
در راه غمت هست به کف جان جهانی
گرم است به سودای تو، بازار محبت
هوش مصنوعی: در مسیر عشقت، تمام وجودم را به دست آورده‌ام و دلم مملو از شوق توست، و عشق تو دنیای محبت را پر کرده است.
تاریکتر از شب بود از هجر تو روزم
ای روشنی دیده بیدار محبت
هوش مصنوعی: روز من به خاطر دوری تو به شدت تاریک‌تر از شب است، ای روشنی چشمانم که در بیداری عشق می‌درخشی.
کفرم بود آرایش رخسارهٔ ایمان
بستهست دل از زلف تو، زنار محبت
هوش مصنوعی: زیبایی چهره‌ات باعث شده که به ایمان خود شک کنم و دلم از زلف‌های تو به بند محبت گرفتار شده است.
دریاب دلم را به تَهِ جرعه نگاهی
ای ساقی پیمانهٔ سرشار محبت
هوش مصنوعی: ای ساقی، نگاهی به دل عاشق من بینداز و آن را درک کن؛ دل من مانند پیمانه‌ای پر از محبت است که نیاز به توجه و عشق تو دارد.
در وادی آسودگیم وانگذاری
رحمی به من ای قافله سالار محبت
هوش مصنوعی: در دنیای آرامش من، ای رئیس کاروان عشق، رحمی به من ببخش.
از سر نرود شمع صفت افسر داغم
بر سر زده ام لالهٔ گلزار محبّت
هوش مصنوعی: شمعی که ویژگی‌اش نورافشانی است، هرگز از میانه نمی‌رود. من مانند لاله‌ای در باغ عشق، با درد و سوزش بر سر خود، این حالت را تحمل کرده‌ام.
تا سر نشود خاک سر کوی تو ما را
آسان نشود عقده دشوار محبت
هوش مصنوعی: تا زمانی که خاک کوی تو بر سر ما نریزد، درد و رنج عشق آسان نخواهد شد.
افغان اسیران نبرد راه به جایی
این نغمه تراود ز رگ تار محبت
هوش مصنوعی: آنگاه که افغان‌ها در جنگ به اسیری افتاده‌اند، این نغمه و سرود از دل پرمحبت آن‌ها نشأت می‌گیرد و به گوش می‌رسد.
شیرازهٔ اوراق دو عالم بود از عشق
پشت دو جهان است به دیوار محبت
هوش مصنوعی: عشق به عنوان پیوند دهنده‌ی دو جهان، مانند تکیه‌گاهی است که اوراق و نوشته‌های زندگی را به هم متصل می‌کند و محبت، دیواری است که در این میان شکل می‌گیرد.
نگرفت حزین کس به جوی، دین و دلت را
ای مایه کساد سر بازار محبّت
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در جوی محبت به تو توجهی نکرده است، و تو نیز دین و دل خود را به خاطر ناکامی در عشق و رابطه‌هایت ضایع کرده‌ای.