گنجور

شمارهٔ ۲۰۳

بی شمع می، به بزم دل و دیده نور نیست
از بادهٔ شبانه گذشتن، شعور نیست
اکنون که، ساقی از پی هم جام می دهد
بستان، مگر خدای تو زاهد، غفور نیست؟
یک ره اگر به پرسشم آیی چه می شود؟
کوی تو را به کلبه ما راه، دور نیست
آرام دل جدا ز تو، ممکن نمی شود
تا رفته ای تو، مجلسیان را حضور نیست
از حد مبر تغافل و بی مهری و جفا
این شیوه ها سزای دل ناصبور نیست
یک قطره خون دل چقدر طاقت آورد؟
یاد رخت به سینه،کم از برق طور نیست
تا می توان حزین ، بسرا حرف عشق را
زاهد اگر کنایه نفهمد، قصور نیست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی شمع می، به بزم دل و دیده نور نیست
از بادهٔ شبانه گذشتن، شعور نیست
هوش مصنوعی: در محفل دل و دیده بدون نور شمع نمی‌توان روشنایی داشت، و گذشتن از شراب شبانه بدون درک و فهم درست امکان‌پذیر نیست.
اکنون که، ساقی از پی هم جام می دهد
بستان، مگر خدای تو زاهد، غفور نیست؟
هوش مصنوعی: حالا که ساقی مداوم برای ما شراب می‌ریزد، آیا خداوند تو که زاهد هستی، بخشنده و مهربان نیست؟
یک ره اگر به پرسشم آیی چه می شود؟
کوی تو را به کلبه ما راه، دور نیست
هوش مصنوعی: اگر یک بار برای پرسیدن به من بیایی، چه خواهد شد؟ راهی که به کوی تو می‌رسد، به کلبه من خیلی دور نیست.
آرام دل جدا ز تو، ممکن نمی شود
تا رفته ای تو، مجلسیان را حضور نیست
هوش مصنوعی: دل آرامی که از تو جدا شده، هیچ‌گاه به آرامش نمی‌رسد. وقتی تو در کنار نیستی، حضور دیگران هم کم‌چشمگیر می‌شود.
از حد مبر تغافل و بی مهری و جفا
این شیوه ها سزای دل ناصبور نیست
هوش مصنوعی: از مرز بی توجهی، بی احترامی و ظلم فراتر نرو، زیرا این رفتارها سزاوار دل صبور نیستند.
یک قطره خون دل چقدر طاقت آورد؟
یاد رخت به سینه،کم از برق طور نیست
هوش مصنوعی: یک قطره خون دل چه اندازه می‌تواند تحمل کند؟ یاد تو در سینه، کمتر از نور کوه طور نیست.
تا می توان حزین ، بسرا حرف عشق را
زاهد اگر کنایه نفهمد، قصور نیست
هوش مصنوعی: هرچقدر که می‌توانی، با احساس و عاطفه درباره عشق سخن بگو. اگر فرد زاهد و پرهیزکاری نتواند این حرف‌ها را درک کند، اشکالی ندارد و تقصیری از تو نیست.