گنجور

شمارهٔ ۲

مرا آزاد می‌سازد ز دام دل تپیدن‌ها
جنون گر وسعتی بخشد به صحرای رمیدن‌ها
به خاک افتادهٔ ضعفم، چو نقش پا درین وادی
زمینگیر غبار خاطرم، از آرمیدن‌ها
سهی بالای من، تا خالی افکنده‌ست آغوشم
دوتا گردیده‌ام در زیر بار دل کشیدن‌ها
از آن مهر جهان‌آرا نقاب از رخ برافکندن
ز ما بی‌طاقتان، چون صبح پیراهن دریدن‌ها
رقیبان را به درد خود نبیند هیچ ناکامی
چه با جان زلیخا کرد، رشک کف بریدن‌ها
تب و تاب دل ما تشنه‌کامان را چه می‌دانی؟
شراب بی‌خماری می‌کشی از لب مکیدن‌ها
بیا در دیده، گر دلجویی این ناتوان خواهی
نگه را منزل دوری‌ست تا مژگان رسیدن‌ها
بهاران بوده‌ای در باغ، دی را هم تماشا کن
عجب بر چیدنی دارد، بساط عیش چیدن‌ها
حزین آخر سر حرفی به آن شیرین زبان واکن
چه لذت برده‌ای از شهد ناکامی چشیدن‌ها

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا آزاد می‌سازد ز دام دل تپیدن‌ها
جنون گر وسعتی بخشد به صحرای رمیدن‌ها
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که اگر جنون و شوق به انسان آزادی بخشد، می‌تواند او را از وابستگی‌ها و دلتنگی‌ها رها کند و او را به سوی وسعت‌های جدیدی از تجربه و احساسات ببرد. در واقع، این احساسات شدید و غیرعادی می‌تواند انسان را از قید و بندهای درونی‌اش آزاد کند و به او امکان کاوش در دنیای وسیع‌تری را بدهد.
به خاک افتادهٔ ضعفم، چو نقش پا درین وادی
زمینگیر غبار خاطرم، از آرمیدن‌ها
هوش مصنوعی: به خاطر ناتوانی‌ام، مانند ردپایی بر روی زمین، در روزگار غبارآلودی افتاده‌ام که ناشی از یادآوری‌های گذشته‌ام است.
سهی بالای من، تا خالی افکنده‌ست آغوشم
دوتا گردیده‌ام در زیر بار دل کشیدن‌ها
هوش مصنوعی: هیچ چیز نمی‌تواند به اندازه زیبایی تو بر من تأثیر بگذارد. من در زیر بار سنگین احساسات و محبت‌هایم، احساس سبکی می‌کنم و به دو قسمت تقسیم شده‌ام.
از آن مهر جهان‌آرا نقاب از رخ برافکندن
ز ما بی‌طاقتان، چون صبح پیراهن دریدن‌ها
هوش مصنوعی: از آن عشق زیبا و معطر، پرده‌ای که ما را پنهان کرده، باید کنار زد. برای ما که طاقت نداریم، مثل صبح که با برهم زدن تاریکی، لباس شب را کنار می‌زند.
رقیبان را به درد خود نبیند هیچ ناکامی
چه با جان زلیخا کرد، رشک کف بریدن‌ها
هوش مصنوعی: کسانی که با چالش‌ها و مشکلات روبرو هستند، هیچ‌گاه به درد و رنج دیگران توجهی ندارند. مانند زلیخا که به خاطر عشقش به یوسف، حتی از خود نیز غافل بود و به راحتی به دیگران حسادت می‌کرد.
تب و تاب دل ما تشنه‌کامان را چه می‌دانی؟
شراب بی‌خماری می‌کشی از لب مکیدن‌ها
هوش مصنوعی: تو از درد و بی‌تابی دل‌های ما که تشنه عشق و شوق‌اند، چه آگاه هستی؟ تو شرابِ بی‌خماری را به راحتی از لبه‌های مکیدن می‌چشانی.
بیا در دیده، گر دلجویی این ناتوان خواهی
نگه را منزل دوری‌ست تا مژگان رسیدن‌ها
هوش مصنوعی: بیا در چشم من نگاهی بینداز، اگر می‌خواهی دلجویی کنی؛ این دل ناچیز، برای رسیدن به تو مسافتی طولانی دارد که باید تا مژگان تو پرواز کند.
بهاران بوده‌ای در باغ، دی را هم تماشا کن
عجب بر چیدنی دارد، بساط عیش چیدن‌ها
هوش مصنوعی: بهار را در باغ تجربه کرده‌ای، حالا دی‌ماه را هم ببین. شگفت‌انگیز است که چه نعمت‌هایی برای برداشت و لذت‌بردن در این فصل وجود دارد.
حزین آخر سر حرفی به آن شیرین زبان واکن
چه لذت برده‌ای از شهد ناکامی چشیدن‌ها
هوش مصنوعی: حزین، در نهایت یک صحبت با آن فرد شیرین‌زبان داشته باش. چه لذتی از تلخی‌های ناکامی‌ها برده‌ای!

حاشیه ها

1400/01/18 09:04
امین کیخا

خط ششم باید زیر باشد نه زیر