گنجور

شمارهٔ ۲

مرا آزاد می‌سازد ز دام دل تپیدن‌ها
جنون گر وسعتی بخشد به صحرای رمیدن‌ها
به خاک افتادهٔ ضعفم، چو نقش پا درین وادی
زمینگیر غبار خاطرم، از آرمیدن‌ها
سهی بالای من، تا خالی افکنده‌ست آغوشم
دوتا گردیده‌ام در زیر بار دل کشیدن‌ها
از آن مهر جهان‌آرا نقاب از رخ برافکندن
ز ما بی‌طاقتان، چون صبح پیراهن دریدن‌ها
رقیبان را به درد خود نبیند هیچ ناکامی
چه با جان زلیخا کرد، رشک کف بریدن‌ها
تب و تاب دل ما تشنه‌کامان را چه می‌دانی؟
شراب بی‌خماری می‌کشی از لب مکیدن‌ها
بیا در دیده، گر دلجویی این ناتوان خواهی
نگه را منزل دوری‌ست تا مژگان رسیدن‌ها
بهاران بوده‌ای در باغ، دی را هم تماشا کن
عجب بر چیدنی دارد، بساط عیش چیدن‌ها
حزین آخر سر حرفی به آن شیرین زبان واکن
چه لذت برده‌ای از شهد ناکامی چشیدن‌ها

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1400/01/18 09:04
امین کیخا

خط ششم باید زیر باشد نه زیر