شمارهٔ ۱۸۵
نه تنها گل گریبان چاک بازار است از دستت
که در جیب چمن صد پیرهن خار است از دستت
ز تاراج بهاران مست و رنگین جلوه می آیی
حنا نبود، که جوشان خون گلزار است از دستت
ید بیضا که می زد پنجه با خورشید در دعوی
به رنگ آستین امروز، بیکار است از دستت
فرو برده ست بیدادت به نوعی پنجه در خونم
که هر مو بر تنم انگشت زنهار است از دستت
حزین را گر تسلّی نامه ات ننواخت معذوری
ز حیرت خامه را کی پای رفتار است از دستت؟
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نه تنها گل گریبان چاک بازار است از دستت
که در جیب چمن صد پیرهن خار است از دستت
هوش مصنوعی: تو تنها باعث خوشحالی و زیبایی گلها نیستی، بلکه از دست تو حتی در چمنها نیز لباسهای زیادی از خارها وجود دارد. به این معنا که اثرات وجود تو گسترده و عمیقتر از آن چیزی است که به نظر میرسد.
ز تاراج بهاران مست و رنگین جلوه می آیی
حنا نبود، که جوشان خون گلزار است از دستت
هوش مصنوعی: بهار با زیبایی و رنگآمیزی خود به ما میآید، اما این زیبایی و شادابی به خاطر دستهای تو نیست، بلکه ناشی از خون و رنجی است که بر گلزار رفته است.
ید بیضا که می زد پنجه با خورشید در دعوی
به رنگ آستین امروز، بیکار است از دستت
هوش مصنوعی: دست سفید که روزی با خورشید در رقابت بود، امروز در برابر تو بیاثر و ناتوان است.
فرو برده ست بیدادت به نوعی پنجه در خونم
که هر مو بر تنم انگشت زنهار است از دستت
هوش مصنوعی: دستهای تو به شکلی عمیق و دردناک در وجود من نفوذ کرده و به من آسیب زدهاند، به طوری که هر مویی از بدنم به عنوان علامت هشدار نسبت به وجود تو عمل میکند.
حزین را گر تسلّی نامه ات ننواخت معذوری
ز حیرت خامه را کی پای رفتار است از دستت؟
هوش مصنوعی: اگر نامهی تسلیبخش تو قلب حزین را آرامش ندهد، در حیرت و ناباوری، قلم من چگونه میتواند از دستت رهایی یابد؟

حزین لاهیجی