گنجور

شمارهٔ ۱۸۶

پیغام غنچه با دم مشکل گشای کیست؟
بوی گل گسسته عنان در هوای کیست؟
بر گرد اوست کعبه و بتخانه در طواف
دولتسرای دل حرم کبریای کیست؟
سنبل به بر، بنفشه در آغوش می کشد
این نکهت از بهار خط مشکسای کیست؟
ز افغان شکیب نیست در آتش سپند را
مهر زبان دل، نگه سرمه سای کیست؟
از دور، سیل حادثه بوسد زمین عجز
محکم اساس عشق، ندانم بنای کیست؟
هر دل که هست، لاله صفت داغدار اوست
بیگانه خوی ما به جهان، آشنای کیست؟
انگشت شاخه ها به شهادت بلند شد
گل سایه پرور کف معجزنمای کیست؟
ما تشنه لب، ز آتش حسرت فسرده جان
یاقوت جانفزای تو آب بقای کیست؟
خون در دلم ز جلوهٔ گل جوش می زند
باغ و بهار آینه دار لقای کیست؟
کام حزین خسته به یک نوشخند داد
این مرحمت ز غنچهٔ رنگین ادای کیست؟

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیغام غنچه با دم مشکل گشای کیست؟
بوی گل گسسته عنان در هوای کیست؟
هوش مصنوعی: پیام غنچه که هنوز شکفته نشده است، با چه کسی می‌تواند در میان گذاشته شود؟ عطر گل که در فضا پخش شده، متعلق به چه کسی است؟
بر گرد اوست کعبه و بتخانه در طواف
دولتسرای دل حرم کبریای کیست؟
هوش مصنوعی: هر چیزی که به دور او می‌چرخد، کعبه و بتخانه هستند و در گردش و طواف، کاخ محبت و دل به حرم بزرگ او تعلق دارد. سوال این است که این مقام و جایگاه بزرگ متعلق به کیست؟
سنبل به بر، بنفشه در آغوش می کشد
این نکهت از بهار خط مشکسای کیست؟
هوش مصنوعی: سنبل در آغوش بنفشه است و این عطر و خوشبویی که از بهار به مشام می‌رسد، نشان از کیست؟
ز افغان شکیب نیست در آتش سپند را
مهر زبان دل، نگه سرمه سای کیست؟
هوش مصنوعی: در دل دیوانگی، شعله‌ای وجود دارد که به آسانی خاموش نمی‌شود. همچنین، در میان درد و رنج، عشق و محبت نهفته است. کسی که تاب و توان تحمل این آتش را ندارد، ممکن است به خود بیندیشد که چه کسی می‌تواند او را از این حس عمیق نجات دهد.
از دور، سیل حادثه بوسد زمین عجز
محکم اساس عشق، ندانم بنای کیست؟
هوش مصنوعی: از دور، حوادث و اتفاقات با شدت بر زمین می‌افتند و نشان می‌دهند که عشق بر اساس و پایه‌اش کمرنگ شده است؛ اما نمی‌دانم که این ساختار ضعیف عشق از کی شکل گرفته است.
هر دل که هست، لاله صفت داغدار اوست
بیگانه خوی ما به جهان، آشنای کیست؟
هوش مصنوعی: هر دل مثل لاله‌ای است که در سوگ و اندوه قرار دارد. در این دنیا، آیا کسی هست که به ما نزدیک باشد و با ما آشنا باشد؟
انگشت شاخه ها به شهادت بلند شد
گل سایه پرور کف معجزنمای کیست؟
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره به زیبایی و شکوفایی درختان و گل‌هاست. انگشتان شاخه‌ها به نوعی به سمت آسمان رفته و از زیبایی و وجود خود شهادت می‌دهند. این گل که سایه‌ای از زندگی و زیبایی را به وجود آورده، به همراه کف دست‌هایی که معجزه می‌سازند، وجود و تاثیر خود را نشان می‌دهد. به عبارتی، طبیعت و موجودات زنده در حال حاضر شدن و تاکید بر جادوی زندگی و زیبایی هستند.
ما تشنه لب، ز آتش حسرت فسرده جان
یاقوت جانفزای تو آب بقای کیست؟
هوش مصنوعی: ما با دل پر از حسرت و عطش زندگی می‌کنیم و از دردهای درون خود رنج می‌بریم. روشنایی و زیبایی وجود تو، مانند جواهری گرانبهاست. حالا مشخص نیست که چه چیزی می‌تواند ما را به بقای واقعی برساند.
خون در دلم ز جلوهٔ گل جوش می زند
باغ و بهار آینه دار لقای کیست؟
هوش مصنوعی: در دل من احساساتی پرشور و شوق به خاطر زیبایی و جلوهٔ گل در حال جوشیدن است. این زیبایی باغ و بهار را به نمایش می‌گذارد و مرا به فکر این می‌اندازد که این همه زیبایی متعلق به چه کسی است؟
کام حزین خسته به یک نوشخند داد
این مرحمت ز غنچهٔ رنگین ادای کیست؟
هوش مصنوعی: دل غمگین و خسته من با یک لبخند شاداب شد. این لطف و محبت از کدام گل زیبا و رنگین است؟