شمارهٔ ۱۷۹
ای وقف شهیدان تو صحرای قیامت
آوازه ای از کوی تو غوغای قیامت
ای سلسلهٔ زلف تو بر پای قیامت
سودایی خال تو، سویدای قیامت
بی داغ تمنّای تو یک سینه ندیدم
هر چند که گشتم به سراپای قیامت
از جلوه قیامت به جهان افکن و مگذار
در خاک برد خاک، تمنای قیامت
بر تربت من جلوه کن از نازکه خواهم
سرمست نهم رو به تماشای قیامت
هم چشم توبرهم زن هنگامه ی محشر
هم قد تو سرفتنهء غوغای قیامت
از میکدهٔ چشم تو هر کس که خورد می
هشیار نگردد، به تقاضای قیامت
زان وعده به فردا دهی امروزکه باشد
فردای تو را، وعدهٔ فردای قیامت
چون چشم تو، مستانه سر از خواب برآرد
بیخود شده ی عشق تو فردای قیامت
اندیشه ای از حشر نداربم که سهل است
با آتش هجران تو گرمای قیامت
درکار حزین کن نگهی گرم، که فردا
بی هوش بود بادیه پیمای قیامت
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای وقف شهیدان تو صحرای قیامت
آوازه ای از کوی تو غوغای قیامت
هوش مصنوعی: ای جانفدای شهیدان! تو در میدان قیامت به قدری با شکوه و سرشار از صدا و هیجان هستی که نام و آوازهات همه جا شنیده میشود.
ای سلسلهٔ زلف تو بر پای قیامت
سودایی خال تو، سویدای قیامت
هوش مصنوعی: زلفهای تو همچون زنجیری بر پای قیامت است و خال زیبای تو نشانهای از آن روز بزرگ و مهم است.
بی داغ تمنّای تو یک سینه ندیدم
هر چند که گشتم به سراپای قیامت
هوش مصنوعی: در دنیا هیچ قلبی را ندیدم که بدون حسرت خواستن تو باشد؛ هرچند در تمام معاد و روز قیامت جستجو کردم.
از جلوه قیامت به جهان افکن و مگذار
در خاک برد خاک، تمنای قیامت
هوش مصنوعی: به زیبایی قیامت را به دنیا نشان بده و نگذار که این آرزوی قیامت در خاک پنهان بماند.
بر تربت من جلوه کن از نازکه خواهم
سرمست نهم رو به تماشای قیامت
هوش مصنوعی: بر سر مزارم با زیبایی و ناز خود ظاهر شو، چون میخواهم با شوق و سرمستی به تماشای روز قیامت بنگرم.
هم چشم توبرهم زن هنگامه ی محشر
هم قد تو سرفتنهء غوغای قیامت
هوش مصنوعی: چشمان تو در روز قیامت همزمان با هم به تماشا خواهند آمد و قد و قامت زیبای تو در آن آشوب و هیاهو، درخشش ویژهای خواهد داشت.
از میکدهٔ چشم تو هر کس که خورد می
هشیار نگردد، به تقاضای قیامت
هوش مصنوعی: هر کسی که از میکدهٔ چشم تو، شراب بنوشد، هرگز هوشیار نخواهد شد، مگر اینکه خواستهٔ روز قیامت را در نظر داشته باشد.
زان وعده به فردا دهی امروزکه باشد
فردای تو را، وعدهٔ فردای قیامت
هوش مصنوعی: از وعدهای که به فردا میدهی، امروز غافل مباش، زیرا آن فردا در واقع همان وعدهی قیامت تو خواهد بود.
چون چشم تو، مستانه سر از خواب برآرد
بیخود شده ی عشق تو فردای قیامت
هوش مصنوعی: وقتی چشمان تو، شنگول و سرحال از خواب بیدار شوند، عشق تو باعث میشود آدم بیخود و دیوانه شود، حتی در روز قیامت.
اندیشه ای از حشر نداربم که سهل است
با آتش هجران تو گرمای قیامت
هوش مصنوعی: من هیچ نگران زندگی پس از مرگ نیستم، چرا که دوری از تو با تمام سختیهایش، برایم مانند آتش قیامت است.
درکار حزین کن نگهی گرم، که فردا
بی هوش بود بادیه پیمای قیامت
هوش مصنوعی: به دل گرمی بده و نگاهی مهربانانه بیفکن، چون روز قیامت انسانها بیهوش و ناآگاه در راه خواهند بود.

حزین لاهیجی