شمارهٔ ۱۷۸
صبح را لمعهٔ نور از ید بیضای دل است
آتش طور، فروغ رخ موسای دل است
چهره، حوران بهشتی عبث آراسته اند
چشم صاحب نظران محو تماشای دل است
پای هشیار نه، ای پیک خیال رخ دوست
سینه تا دیده، پر از باده ی مینای دل است
قطرهٔ اشک مرا ای گل تر خوار مبین
این گرانمایه گهر، زاده ی دریای دل است
چه عجب گر شنوی بوی کباب از سخنم
نفسم سوختهٔ آتش سودای دل است
در خرابات خم بادهٔ پر زور یکیست
مستی نه فلک از ساغر صهبای دل است
غیر مجمر نکند جای دگر، گرم سپند
سینه ی سوختگان، منزل و مأوای دل است
خبر از لیلی سرگشته ی خود باز نیافت
سالها شدکه جنون بادیه پیمای دل است
زاب حیوان غمت ، زندهٔ جاوید شدیم
کمترین معجزهٔ عشق تو احیای دل است
می شناسد همه کس طرز نوای تو حزین
دم جان بخش زدن کار مسیحای دل است
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صبح را لمعهٔ نور از ید بیضای دل است
آتش طور، فروغ رخ موسای دل است
هوش مصنوعی: صبح به خاطر نور خیرهکنندهای که از دل پاک ساطع میشود، درخشان و زیباست؛ همانطور که آتش کوه طور، نماد روشنایی و توانایی دل موسای بزرگ است.
چهره، حوران بهشتی عبث آراسته اند
چشم صاحب نظران محو تماشای دل است
هوش مصنوعی: زیبایی و آرایش چهره مانند حوران بهشتی است، اما در واقع، نگاه و توجه افراد با درک عمیق به دل و احساسات است.
پای هشیار نه، ای پیک خیال رخ دوست
سینه تا دیده، پر از باده ی مینای دل است
هوش مصنوعی: پای هشیار نگذار، ای فرستاده خیال چهره محبوب، چون سینهام پر از شراب دل است و در چشمانم جای گرفته است.
قطرهٔ اشک مرا ای گل تر خوار مبین
این گرانمایه گهر، زاده ی دریای دل است
هوش مصنوعی: ای گل، به قطرهٔ اشک من توجه نکن، زیرا این گوهر ارزشمند از عمق احساسات من زاده شده است.
چه عجب گر شنوی بوی کباب از سخنم
نفسم سوختهٔ آتش سودای دل است
هوش مصنوعی: چقدر عجیب است اگر صحبت من بوی کباب بدهد، چون نفس من از آتش آرزوهایی که در دل دارم سوخته است.
در خرابات خم بادهٔ پر زور یکیست
مستی نه فلک از ساغر صهبای دل است
هوش مصنوعی: در میخانه، نوشیدنیای که قدرت زیادی دارد یکی است؛ مستی ناشی از می نیست، بلکه از دل و احساسات ناشی میشود.
غیر مجمر نکند جای دگر، گرم سپند
سینه ی سوختگان، منزل و مأوای دل است
هوش مصنوعی: هیچ جایی غیر از آتشگاه نمیتواند جای دیگری را پر کند، زیرا دل سوختگان در گرمای سینهشان، همانند منزل و محل آرامش است.
خبر از لیلی سرگشته ی خود باز نیافت
سالها شدکه جنون بادیه پیمای دل است
هوش مصنوعی: خبر از لیلی، معشوقه ی محبوب خود را دیگر پیدا نکرد و سالهای زیادی است که دیوانگی و عشق او دلش را پر کرده و مانند یک ره Wander در بیابان میگردد.
زاب حیوان غمت ، زندهٔ جاوید شدیم
کمترین معجزهٔ عشق تو احیای دل است
هوش مصنوعی: غم تو همچون آبی زلال، زندگی را به ما هدیه کرده است. کوچکترین معجزهٔ عشق تو، زنده کردن دلهای ماست.
می شناسد همه کس طرز نوای تو حزین
دم جان بخش زدن کار مسیحای دل است
هوش مصنوعی: همه به خوبی صدای غمگین تو را میشناسند و این آهنگ دلانگیز و روحبخش، توان احیای دلها را دارد.

حزین لاهیجی