گنجور

شمارهٔ ۱۶۳

در پی دلشدگان غمزه ی طنازی هست
با خرابی زدگان، خانه براندازی هست
گرچه ما سبزهٔ خوابیدهٔ این گلزاریم
سر ما در قدم سرو سرافرازی هست
هرگز از خویش نکردیم سخن ساز، چو نی
لب خاموشی ما، گوش بر آوازی هست
چیده از دام و قفس، طرفه بساطی هر سو
عشق پنداشته ما را پر پروازی هست
گر بنازم به غمش، لنگر تمکین چه کنم؟
در گریبان خسی برق سبک تازی هست
در و دیوار جهان گوش بر آواز دل اند
مگشا پرده ی این راز، که غمّازی هست
از طلسم تن خاکی، رخ امّید متاب
که در این مشت غبار آینه پردازی هست
می تراود ز لبم زمزمه بی خواست، حزین
می توان یافت، درین پرده، سخن سازی هست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در پی دلشدگان غمزه ی طنازی هست
با خرابی زدگان، خانه براندازی هست
هوش مصنوعی: دل‌باختگان دلبری و زیبایی را می‌خواهند، در حالی که افرادی که دچار مشکلات و بدبختی هستند، به فکر خراب کردن خانه و زندگی دیگران هستند.
گرچه ما سبزهٔ خوابیدهٔ این گلزاریم
سر ما در قدم سرو سرافرازی هست
هوش مصنوعی: ما مانند سبزی‌های خوابیده در این باغ هستیم، اما سرمان به خاطر وجود سرو بلند و افتخارآفرین، در تقدس و شرافت است.
هرگز از خویش نکردیم سخن ساز، چو نی
لب خاموشی ما، گوش بر آوازی هست
هوش مصنوعی: ما هیچ‌گاه درباره خود صحبت نکرده‌ایم، مانند نی‌ای که خاموش است و فقط به صداهایی که می‌شنود، گوش می‌دهد.
چیده از دام و قفس، طرفه بساطی هر سو
عشق پنداشته ما را پر پروازی هست
هوش مصنوعی: عشق ما همچون پرنده‌ای آزاد است که از دام و قفس رها شده و در هر سو پرواز می‌کند.
گر بنازم به غمش، لنگر تمکین چه کنم؟
در گریبان خسی برق سبک تازی هست
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به غم او افتخار کنم، چه کار می‌توانم بکنم وقتی که در لباس من، یک ذره نازکی از تمایلات وجود دارد.
در و دیوار جهان گوش بر آواز دل اند
مگشا پرده ی این راز، که غمّازی هست
هوش مصنوعی: در هر گوشه و کنار این دنیا، همه چیز به صدای دل توجه دارد. پرده از این راز برندار، چون کسی هست که در این کار، غم‌زده و ظالم است.
از طلسم تن خاکی، رخ امّید متاب
که در این مشت غبار آینه پردازی هست
هوش مصنوعی: از جادوی بدنی که موقتی و خاکی است، امید را دور نکن. زیرا در این توده خاکی، جلوه‌ای از زیبایی و روشنایی نهفته است.
می تراود ز لبم زمزمه بی خواست، حزین
می توان یافت، درین پرده، سخن سازی هست
هوش مصنوعی: از لبانم نغمه‌ای به شکل ناخودآگاه جاری می‌شود، و می‌توان در میان این پرده، صحبت‌ها و احساسات غم‌انگیزی را پیدا کرد.