گنجور

شمارهٔ ۱۶۲

عهد پیرانه سری، عشق جوان افتاده ست
جوش ایّام بهارم، به خزان افتاده ست
در فضایی که زند موج طلب، حیرت ما
کعبه، سرگشته تر از ریگ روان افتاده ست
عشق می گویم و چون شمع، لبم می سوزد
راز پنهان من امشب، به زبان افتادهست
از سر کوی تو نَبوَد رَهِ بیرون شدنم
بس که بر روی هم اینجا، دل و جان افتاده ست
به ادایی دو جهان دین و دل آرد به کمند
پیچ و تابی که در آن موی میان افتاده ست
نگه شوخ تو، در خار و خس هستی ما
گرمتر از نفس سوختگان افتادهست
مد احسان رسا، قامت یار است حزین
همه جا سایهٔ آن سرو روان افتاده ست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عهد پیرانه سری، عشق جوان افتاده ست
جوش ایّام بهارم، به خزان افتاده ست
هوش مصنوعی: عشق و محبت در دل‌های جوانان همیشه جوشان و پرحرارت است، اما با گذر زمان و پا به سن گذاشتن، این عشق تغییر می‌کند و حالت پخته‌تری به خود می‌گیرد. بهار که زمان جوانی و سرزندگی است، اکنون به خزان تبدیل شده و نشانه‌های پیری خود را نشان می‌دهد.
در فضایی که زند موج طلب، حیرت ما
کعبه، سرگشته تر از ریگ روان افتاده ست
هوش مصنوعی: در فضایی که خواسته‌ها و آرزوها سر و صدا و حرکت دارند، حیرت ما همچون کعبه‌ای است که در میان بی‌نظمی و سردرگمی مثل ریگ‌های در حال حرکت افتاده است.
عشق می گویم و چون شمع، لبم می سوزد
راز پنهان من امشب، به زبان افتادهست
هوش مصنوعی: عشق را بیان می‌کنم و لبم همچون شمع به خاطر آن می‌سوزد. رازی که در دل دارم، امشب به زبان آمده است.
از سر کوی تو نَبوَد رَهِ بیرون شدنم
بس که بر روی هم اینجا، دل و جان افتاده ست
هوش مصنوعی: از محله تو هرگز نمی‌توانم خارج شوم، زیرا دل و جانم در اینجا به شدت به هم گره خورده‌اند.
به ادایی دو جهان دین و دل آرد به کمند
پیچ و تابی که در آن موی میان افتاده ست
هوش مصنوعی: با ناز و زیبایی، دل و دین جهانی را به دام می‌آورد، در پیچ و تابی که در آن موی میان او آویزان است.
نگه شوخ تو، در خار و خس هستی ما
گرمتر از نفس سوختگان افتادهست
هوش مصنوعی: نگاه زیبای تو، در میان خاری که زندگی ما را آزار می‌دهد، بیشتر از داغ نفس سوختگان، ما را به گرما و حرارت می‌آورد.
مد احسان رسا، قامت یار است حزین
همه جا سایهٔ آن سرو روان افتاده ست
هوش مصنوعی: احسان و نیکی بر فراز و درخشش قامت یار به وضوح نمایان است و در هرجای دنیا، سایهٔ آن سرو زیبا، به آرامی گسترده شده است.