شمارهٔ ۱۶۰
حرف غم عشق از لب خندان که جسته ست؟
این شور قیامت، ز نمکدان که جسته ست؟
از قلب سپاه دو جهان صاف گذر کرد
این ناوک شوخ، از صف مژگان که جسته ست؟
زد درگل و خار این شرر شوخ، ندانم
ز آتشکده ی سینه ی سوزان که جسته ست؟
نگذاشت به جا دامن پاکی که نزد چاک
این یوسف بی باک، ز زندان که جسته ست؟
از هم گسلد سلسلهء عقل و جنون را
دیوانه ام از زلف پریشان که جسته ست؟
گاهی دل خون گشته و گه دانهٔ اشک است
این قطره، ندانم ز رگ جان که جسته ست؟
می گردد اوا از گردش خویشش خبری نیست
گوی فلک از صولت چوگان که جسته ست؟
نشمرده، کند در گره غنچه، بهارش
این مشت زر، از لطمهٔ احسان که جسته ست؟
از چشم غزالان حرم دود برآورد
این برق بلا، ز آتش پیکان که جسته ست؟
سر تا به قدم شعلهٔ آهی ست حزین ت
یا رب ز نهاد دل سوزان که جسته ست؟
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حرف غم عشق از لب خندان که جسته ست؟
این شور قیامت، ز نمکدان که جسته ست؟
هوش مصنوعی: کیست که از لبهای خندان، سخن غمانگیز عشق را شنیده باشد؟ این هیجان و شور و حال چه از نمکدان و چشیدنی خاصی به وجود آمده است؟
از قلب سپاه دو جهان صاف گذر کرد
این ناوک شوخ، از صف مژگان که جسته ست؟
هوش مصنوعی: این تیر خوشمزه و بازیگوش از میان قلب سپاه دو جهان عبور کرد، آیا کسی میداند که این تیر از کدام صف مژگان جسته و به هدف رسیده است؟
زد درگل و خار این شرر شوخ، ندانم
ز آتشکده ی سینه ی سوزان که جسته ست؟
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات پیچیده و کنجکاوی درباره منبع یک آتش درون اشاره دارد. شاعر از گل و خار به عنوان نمادهایی از زیبایی و درد یاد میکند و به دنبال درک منبع آتش و شور در دل خود است. او نمیداند این شعلههای سوزان از کجا نشأت گرفتهاند، گویی که این آتش در دلی پر از عشق یا درد واقع شده باشد.
نگذاشت به جا دامن پاکی که نزد چاک
این یوسف بی باک، ز زندان که جسته ست؟
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این مسأله میپردازد که هیچ چیزی نمیتواند دامن پاکی و عفت را از بین ببرد، حتی اگر در مواجهه با وسوسهها و فتنهای قوی قرار گیرد. در اینجا، به شخصی اشاره میشود که از زندان رهایی یافته و در برابر جذابیتها و خطرات قرار گرفته است. در نهایت، اهمیت حفظ عفت و پاکی در شرایط دشوار و چالشبرانگیز مورد تأکید قرار میگیرد.
از هم گسلد سلسلهء عقل و جنون را
دیوانه ام از زلف پریشان که جسته ست؟
هوش مصنوعی: دیوانهام، چون زلف پریشانی که در هم پیچیده است، عقل و جنونم از هم جدا میشود.
گاهی دل خون گشته و گه دانهٔ اشک است
این قطره، ندانم ز رگ جان که جسته ست؟
هوش مصنوعی: گاه قلبم به شدت آزار دیده و گاهی این قطرهٔ اشک به عنوان دانهای، از کجا آمده است؟ نمیدانم که این اشک از رگ جانم نشأت گرفته یا نه.
می گردد اوا از گردش خویشش خبری نیست
گوی فلک از صولت چوگان که جسته ست؟
هوش مصنوعی: حالت گردش و چرخش دنیا تغییراتی دارد، اما از سرنوشت و رفتار خودمان بیخبر هستیم. آیا کسی میداند که قدرت و تأثیر فلک مانند ضربههای چوگان چقدر میتواند بر ما تاثیر بگذارد؟
نشمرده، کند در گره غنچه، بهارش
این مشت زر، از لطمهٔ احسان که جسته ست؟
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که بهار، که نمادی از جوانی و شکوفایی است، بدون آنکه به حساب بیاید، خود را در دل غنچهای در حال شکلگیری نمایان کرده است. این نشانههای زیبا و ارزنده، در واقع نتیجهی لطف و محبتهایی است که به آن رسیده و به همین خاطر شکوه و زیباییاش به وجود آمده است.
از چشم غزالان حرم دود برآورد
این برق بلا، ز آتش پیکان که جسته ست؟
هوش مصنوعی: از چشمان زیبای زنان حرم، نشانهای متوجه میشود که این برق شائبهای از خطر است. آیا این شعلهای که به وجود آمده، نتیجهی پرتاب تیرهایی است که از کمان رها شدهاند؟
سر تا به قدم شعلهٔ آهی ست حزین ت
یا رب ز نهاد دل سوزان که جسته ست؟
هوش مصنوعی: تنم پر از آتش و غم است، خدایا! کدامین درد دل سوزان موجب این حال شده است؟

حزین لاهیجی