گنجور

شمارهٔ ۱۴۲

هلاک جلوه ام قد قیامت دستگاهان را
خراب شیوه ام شمشاد این محشر پناهان را
فدای نازپرور تیغ مژگانی که از شوخی
به خاک بی نیازی ریخت، خون بی گناهان را
تسلی چون تواند شد، دل غلتیده در خونم
نگه در قبضهٔ ناز است، این مژگان سیاهان را
نمی گردد به موزونی، طرف با خال مشکینت
اگر در سرمه خوابانند چشم خوش نگاهان را
سرت گردم بر اوج سروری طرف کله بشکن
شکست آن پُرشکن کاکل، سپاه کج کلاهان را
بود شور اسیران خانه زاد ناز محبوبان
تغافل کارفرما شد خروش دادخواهان را
حزین افتاده‌ام در حلقهٔ روشن‌سوادانش
به چشم من چه منت‌ها بود خاک صفاهان را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هلاک جلوه ام قد قیامت دستگاهان را
خراب شیوه ام شمشاد این محشر پناهان را
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت شخصی اشاره دارد که به طرز عجیبی تماشایی و ویران‌کننده است. شاعر با بیان این که با حضورش دیگران را تحت تأثیر قرار می‌دهد و موجب از هم پاشیدگی اوضاع می‌شود، به قدرت جاذبه و تأثیرگذاری خود اشاره می‌کند. همچنین، با تشبیه خود به شمشاد، به لطافت و زیبایی در عین استواری اشاره دارد. به طور کلی، شاعر از تأثیر شگفت‌انگیز خود بر محیط و اطرافیانش می‌گوید.
فدای نازپرور تیغ مژگانی که از شوخی
به خاک بی نیازی ریخت، خون بی گناهان را
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و لطافت چشمانت که به شوخی و به طور غیرقابل انتظار بر بی‌نیازی ما تأثیر گذاشت، جان و خون بی‌گناهان بر زمین ریخته شد.
تسلی چون تواند شد، دل غلتیده در خونم
نگه در قبضهٔ ناز است، این مژگان سیاهان را
هوش مصنوعی: دل من در اندوه و درد غرق شده است و تسلی برای من وجود ندارد. نگاه کن به چشمان سیاه و دلربای او که مانند سلاحی در دست دارد و بر من تاثیر می‌گذارد.
نمی گردد به موزونی، طرف با خال مشکینت
اگر در سرمه خوابانند چشم خوش نگاهان را
هوش مصنوعی: اگر چشمان زیبا و خوش‌نگاهان را در سرمه خوابانند، باز هم پای طرفی که خال مشکینت دارد به توازن نمی‌رسد.
سرت گردم بر اوج سروری طرف کله بشکن
شکست آن پُرشکن کاکل، سپاه کج کلاهان را
هوش مصنوعی: من برای اوج سلطنت تو جانم را فدای تو می‌کنم. سرم را به خاطر تو می‌شکنم و این زیبایی را در هم می‌شکنم تا سپاه کسانی که سر به کج می‌اندازند، را شکست دهم.
بود شور اسیران خانه زاد ناز محبوبان
تغافل کارفرما شد خروش دادخواهان را
هوش مصنوعی: در اینجا، احساسات و نگرانی‌های افرادی که در پی عدالت و حق‌طلبی هستند، در برابر بی‌توجهی و غفلت دیگران، به‌ویژه محبوبان و صاحب‌منصبان، بیان شده است. شور و اضطراب آن‌ها به طور واضح نمایان شده و نشان می‌دهد که این افراد چگونه تحت تأثیر بی‌عدالتی‌ها قرار گرفته و خواهان شنیده شدن صدای خود هستند.
حزین افتاده‌ام در حلقهٔ روشن‌سوادانش
به چشم من چه منت‌ها بود خاک صفاهان را
هوش مصنوعی: در دل این جمع روشنفکران، من احساس تنهایی و ناتوانی می‌کنم، در حالی که برای من چه ارزش‌هایی از خاکِ زیبای اصفهان وجود دارد.