گنجور

شمارهٔ ۱۳

شق کرده ایم پردهٔ پندار خویش را
بی پرده دیده ایم رخ یار خویش را
در بیعگاه عشق به نرخ هزار جان
ما می خریم ناز خریدار خویش را
مرهم چه احتیاج؟ که عاشق ز سوز عشق
خواباند در نمک، دل افگار خویش را
از نقش پا به خاک رهت ما فتادگان
افزوده ایم پستی دیوار خویش را
آن بلبلم که می گذرانم به زیر بال
ایام شادمانی گلزار خویش را
از شمعم ای صبا، دم افسرده دور دار
بگذار تا تمام کنم کار خویش را
از برگ و بار عاریت ای نخل باد دست
سنگین مساز، دوش سبکبار خویش را
ای جذبه همّتی که درین دشت پُر فریب
گم کرده ایم قافله سالار خویش را
در کام زاغ، طعمهٔ طوطی مکن، حزین
بشناس قدر کلک شکر بار خویش را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شق کرده ایم پردهٔ پندار خویش را
بی پرده دیده ایم رخ یار خویش را
هوش مصنوعی: ما پردهٔ خیال خود را کنار زده‌ایم و اکنون می‌توانیم چهرهٔ محبوب خود را بدون هیچ مانعی ببینیم.
در بیعگاه عشق به نرخ هزار جان
ما می خریم ناز خریدار خویش را
هوش مصنوعی: در بازار عشق، برای به دست آوردن محبت و توجه محبوب خود، جان‌های فراوانی را قربانی می‌کنیم.
مرهم چه احتیاج؟ که عاشق ز سوز عشق
خواباند در نمک، دل افگار خویش را
هوش مصنوعی: عاشق به خاطر سوز عشق، دیگر نیازی به مرهم ندارد؛ او دل خود را در درد و رنج عشق غرق کرده و این وضعیت برایش عادی شده است.
از نقش پا به خاک رهت ما فتادگان
افزوده ایم پستی دیوار خویش را
هوش مصنوعی: ما افرادی که در مسیر تو گام گذاشته‌ایم، بر افتادگی و کمبود خود افزوده‌ایم و به دیوار خود در برابر مشکلات و چالش‌ها متوسل شده‌ایم.
آن بلبلم که می گذرانم به زیر بال
ایام شادمانی گلزار خویش را
هوش مصنوعی: بلبل من، با بال‌های خود لحظات شاد و خوشی را که در باغ زندگی‌ام سپری می‌کنم، به یاد می‌آورم.
از شمعم ای صبا، دم افسرده دور دار
بگذار تا تمام کنم کار خویش را
هوش مصنوعی: ای نسیم، از شمع من دور شو و دم افسرده‌اش را به حال خود بگذار تا من کار خود را به پایان برسانم.
از برگ و بار عاریت ای نخل باد دست
سنگین مساز، دوش سبکبار خویش را
هوش مصنوعی: ای نخل، از آنچه که به عاریت گرفته‌ای، بار سنگین بر دوش خود نگذار. به سادگی و بی‌حد و مرز زندگی کن.
ای جذبه همّتی که درین دشت پُر فریب
گم کرده ایم قافله سالار خویش را
هوش مصنوعی: ای کشش و اراده‌ای که ما در این دشت پر از فریب گم کرده‌ایم، قافله‌سالار و رهبری که راهنمای ما باشد.
در کام زاغ، طعمهٔ طوطی مکن، حزین
بشناس قدر کلک شکر بار خویش را
هوش مصنوعی: به هیچ وجه به زاغ اجازه نده که طعمهٔ طوطی را ببلعد و اهمیت قلم شیرین خود را بشناس، ای حزین.