شمارهٔ ۴۱ - تجدید مطلع
به وصفت اگر خامه لب تر نماید
تحکّم به خضر و سکندر نماید
رواق جلال تو شأن بزرگی
به این کاخ فیروزه منظر نماید
کند خاک خجلت به سر، بحر و کان را
کَفَت بس که ایثار گوهر نماید
نسیمی که خیزد ز گلگشت کویَت
دماغِ خرد را معطّر نماید
گر از باغ خلق تو یک رَه شمیمی
گذاری به این خاک اغبر نماید
مزاج هوا را کند عنبرآسا
بسیطِ زمین، مشکِ اذفر نماید
به خون دل کبک سرمست غافل
گر لاله در کوه محضر نماید
پر و بال شاهین فرو ریزد از هم
چو حکمت اشارت به صرصر نماید
بدرد دل نه فلک را نهیبش
خم تیغت آن دم که جوهر نماید
سپهر دغاگر به چنگال قهرت
چو موشی به چنگ غضنفر نماید
عدوی تو ز آسودگی رنج بیند
به سرِ نرگسش کارِ شِش پَر نماید
کمر بشکند، محور آسمان را
اگر کوه حلم تو لنگر نماید
نماید به هر خشک و تر بس که ریزش
کفت ابر را زار و مضطر نماید
شها، شهریارا خرد در ثنایت
چه حاصل به فکر محقّر نماید؟
ندارد دل عاشقان طاقت آن
که در سینه، مهر تو مضمر نماید
ندارم ثنایی سزاوار ذاتت
مگر وصف شأنت پیمبر نماید
گشاید اگر بال شهباز شوقم
کم از صعوه، این هفت منظر نماید
تو دانی که دنیا کم از برگ کاهی
به چشم حزین قلندر نماید
همین از تو خواهد که یک بار دیگر
زمین بوسِ درگاه حیدر نماید
نگوید دگر بیش از این با ضمیرت
که آیینه را، دم مکدّر نماید
شمارهٔ ۴۰ - در پاسخ کسی که برای او قصیده ای سروده، گفته است: ای به طبع تو افتخار سخنشمارهٔ ۴۲ - تجدیدِ مَطلَع: آمدی چون تو من بی سر و سامان رفتم
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به وصفت اگر خامه لب تر نماید
تحکّم به خضر و سکندر نماید
هوش مصنوعی: اگر قلم بخواهد از زیبایی تو بنویسد، به خود اجازه میدهد که در برابر خضر و سکندر هم خود را بلندپروازانه نشان دهد.
رواق جلال تو شأن بزرگی
به این کاخ فیروزه منظر نماید
هوش مصنوعی: بزرگی و شکوه تو چنان است که نمای این کاخ زیبا را تحت تأثیر قرار میدهد و به آن اعتبار میبخشد.
کند خاک خجلت به سر، بحر و کان را
کَفَت بس که ایثار گوهر نماید
هوش مصنوعی: خاک و زمین در برابر عجز و شرمندگی، به خاطر وجود دریا و معادن، به اندازهای که حس ایثار و فداکاری را نشان میدهند، کافی است.
نسیمی که خیزد ز گلگشت کویَت
دماغِ خرد را معطّر نماید
هوش مصنوعی: نسیمی که از باغ و کوچههای تو میوزد، بوی خوشی به عقل و فکر میبخشد.
گر از باغ خلق تو یک رَه شمیمی
گذاری به این خاک اغبر نماید
هوش مصنوعی: اگر بویی از باغ وجود تو به این خاک غبارآلود برسد، آن را زنده و دلپذیر میکند.
مزاج هوا را کند عنبرآسا
بسیطِ زمین، مشکِ اذفر نماید
هوش مصنوعی: با توجه به شرایط جوی و صفای زمین، بویی خوش و دلپذیر به مشام میرسد که همچون عطر عنبر و مشک است.
به خون دل کبک سرمست غافل
گر لاله در کوه محضر نماید
هوش مصنوعی: اگر کبک سرمست و غافل باشد، حتی وقتی که گل لاله در کوه جلوهگری میکند، به سختی به احساسات و زیباییهای اطرافش توجه میکند و ممکن است در غم و اندوه خود غرق شود.
پر و بال شاهین فرو ریزد از هم
چو حکمت اشارت به صرصر نماید
هوش مصنوعی: پر و بال شاهین همچون حکمت، در برابر طوفان به هم میریزد و نمایانگر قدرت و تسلط بر شرایط سخت است.
بدرد دل نه فلک را نهیبش
خم تیغت آن دم که جوهر نماید
هوش مصنوعی: عذاب و درد دل تا زمانی بر دل انسان مینشیند که او به خاطر تیرگیها و مشکلاتش نتواند خود را نشان دهد. وقتی که انسان به حقیقت وجودش پی ببرد، آن دردها و رنجها دیگر معنایی نخواهند داشت.
سپهر دغاگر به چنگال قهرت
چو موشی به چنگ غضنفر نماید
هوش مصنوعی: آسمان فریبکار در زیر فشار خشم تو، همچون موشی در دست شیر ظاهر میشود.
عدوی تو ز آسودگی رنج بیند
به سرِ نرگسش کارِ شِش پَر نماید
هوش مصنوعی: دشمن تو در حال راحتی، از درد و رنجی که دارد، به شگفتی مینگرد و به چشمان نازک و زیبا تو فکر میکند.
کمر بشکند، محور آسمان را
اگر کوه حلم تو لنگر نماید
هوش مصنوعی: اگر کوه صبر و بردباری تو به عنوان تکیهگاه عمل کند، حتی اگر کمر آسمان بشکند، مقاومت و استواری تو همه چیز را ثابت نگه میدارد.
نماید به هر خشک و تر بس که ریزش
کفت ابر را زار و مضطر نماید
هوش مصنوعی: هر چیزی که در طبیعت وجود دارد، تحت تأثیر بارش باران و تغییرات آب و هوایی قرار میگیرد، به طوری که این باران میتواند به مشکلات و چالشهایی برای موجودات زنده و محیط زیست منجر شود.
شها، شهریارا خرد در ثنایت
چه حاصل به فکر محقّر نماید؟
هوش مصنوعی: ای شهریار، چه فایدهای دارد که خرد و اندیشه در ستایش تو، که شایستهی عظمت و شکوهی، به فکر و تأمل بپردازد؟
ندارد دل عاشقان طاقت آن
که در سینه، مهر تو مضمر نماید
هوش مصنوعی: عاشقانی که دلشان پر از عشق تو است، توانایی تحمل این را ندارند که این احساس عمیق و شگرف را در خود نگه دارند.
ندارم ثنایی سزاوار ذاتت
مگر وصف شأنت پیمبر نماید
هوش مصنوعی: من هیچ ستایشی که شایستهی تو باشد ندارم، مگر اینکه وصف مقام تو به پیامبر اشاره کند.
گشاید اگر بال شهباز شوقم
کم از صعوه، این هفت منظر نماید
هوش مصنوعی: اگر پرندهای با شوق و اشتیاق به پرواز درآید، زیباییهای بسیاری را میتواند ببیند و تجربه کند.
تو دانی که دنیا کم از برگ کاهی
به چشم حزین قلندر نماید
هوش مصنوعی: تو میدانی که دنیا برای کسی که دلش غمگین و شاداب نیست، به اندازه یک برگ کاه بیارزش به نظر میآید.
همین از تو خواهد که یک بار دیگر
زمین بوسِ درگاه حیدر نماید
هوش مصنوعی: این به معنای این است که زمین دوباره به درگاه حیدر (علی) احترام بگذارد و آن را بوسه بزند. به نوعی، این جمله نشاندهندهی ارادت و تعهد به مقام و شخصیت حیدر است.
نگوید دگر بیش از این با ضمیرت
که آیینه را، دم مکدّر نماید
هوش مصنوعی: بهتر است به جای اینکه با قلبت و ذهنت بیش از این سخن بگویی، سعی کنی که در آرامش و روشنایی باشی، زیرا هرگونه افکار و احساسات منفی میتواند تصویر روشنت را کدر کند.