شمارهٔ ۴۰ - در پاسخ کسی که برای او قصیده ای سروده، گفته است
ای به طبع تو افتخار سخن
قلمت آفریدگار سخن
از نم جویبار خامهٔ تو
تازه رویی کند بهار سخن
جز مدادت که رشحهٔ فیض است
نشکند باده ای خمار سخن
کند از خطّ و خال خامهٔ تو
دل ربایندگی عذار سخن
از مداد تو، عنبرآگین است
شکن زلف تابدار سخن
به سرانگشت خامه بگشایی
گرهی گر فتد به کار سخن
گوهر بحر طبع شادابت
آرد آبی به روی کار سخن
تیرگی داشت در زمانه دو چیز
روز دانا و روزگار سخن
از تو امروز، قسط و دانایی
کامل افتاده چون عیار سخن
پرتو التفات همّت تو
روشنی بخش روز تار سخن
نقطهٔ انتخاب خامهٔ تو
آفتابی ست درکنار سخن
رقمت نوبهار گلشن فیض
قلمت سرو جویبار سخن
از نوای نی تو در شورند
خوش صفیران شاخسار سخن
از تو دستان سرایی آموزند
عندلیبان نوبهار سخن
سبقت از توست بر سخن سنجان
چون تو نبود قلم سوار سخن
نزند دلنشین تر از تو کسی
سکه برکامل العیار سخن
تا به جیب و کنار من کردی
گوهر از بحر بی کنار سخن
دل ز دستم به حسن معنی برد
خطّ و خال سمن عذار سخن
چه کنم در عوض اگر نکنم
خردهٔ جان خود نثار سخن؟
شمارهٔ ۳۹ - در منقبت و توسّل به حضرت ولی عصر (عج): نی خامه دارد سر خوش نواییشمارهٔ ۴۱ - تجدید مطلع: به وصفت اگر خامه لب تر نماید
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای به طبع تو افتخار سخن
قلمت آفریدگار سخن
هوش مصنوعی: تو که به خاطر نبوغ و طبیعتت، باعث سرافرازی سخن شدهای، قلم تو خالق کلام است.
از نم جویبار خامهٔ تو
تازه رویی کند بهار سخن
هوش مصنوعی: باران جویبار زیبایی را از دل کلام تو تازه و شاداب میکند، مانند بهاری که با گل و رنگهایش زندگی را نو میسازد.
جز مدادت که رشحهٔ فیض است
نشکند باده ای خمار سخن
هوش مصنوعی: تنها قلم توست که از سرچشمهٔ فیض مینوشد و نمیتواند هیچ مادهٔ مست کنندهای مانند شراب را بشکند یا مضطرب کند.
کند از خطّ و خال خامهٔ تو
دل ربایندگی عذار سخن
هوش مصنوعی: نگاه زیبا و دلفریب تو، مانند خط و خالی است که بر روی کاغذ نوشته شده و توانسته است دلها را به خود جلب کند.
از مداد تو، عنبرآگین است
شکن زلف تابدار سخن
هوش مصنوعی: زبانی که با آن سخن میگویی، شیرین و خوشبوست، همانند زلفهای تابدار و زیبا که به عطر و لطافت آن افزوده شده است.
به سرانگشت خامه بگشایی
گرهی گر فتد به کار سخن
هوش مصنوعی: با یک حرکت ساده قلم میتوانی پیچیدگیها را باز کنی، اگر کلام به کمکت بیاید.
گوهر بحر طبع شادابت
آرد آبی به روی کار سخن
هوش مصنوعی: درخشش شخصیت لطیف و شاداب تو، مانند گوهری است که زیبایی و شادی را به کلام میآورد.
تیرگی داشت در زمانه دو چیز
روز دانا و روزگار سخن
هوش مصنوعی: در این دنیا، دو چیز وجود داشت که به روشنی و آگاهی اشاره میکند: یکی دانایی و آگاهی انسان و دیگری روزگار و حوادثی که در آن رخ میدهد.
از تو امروز، قسط و دانایی
کامل افتاده چون عیار سخن
هوش مصنوعی: امروز از تو، میزان و دانش کامل مانند سنجش کلام ناپدید شده است.
پرتو التفات همّت تو
روشنی بخش روز تار سخن
هوش مصنوعی: بیت اشاره دارد به اینکه توجه و محبت تو میتواند مانند نوری باشد که روز تاریک سخن را روشن میکند. به عبارتی، توجه و همت تو قدرتی دارد که میتواند فضای نامساعد را به روشنایی تبدیل کند.
نقطهٔ انتخاب خامهٔ تو
آفتابی ست درکنار سخن
هوش مصنوعی: نقطهای که تو برای نوشتن انتخاب کردهای، مانند آفتابی است که در کنار کلمات درخشندگی و زیبایی خاصی ایجاد میکند.
رقمت نوبهار گلشن فیض
قلمت سرو جویبار سخن
هوش مصنوعی: نگارشی از بهار و باغ پر از نعمت و زیبایی، قلمی که مانند درخت سرو است و کلامش همچون جویبار جاری و زنده میباشد.
از نوای نی تو در شورند
خوش صفیران شاخسار سخن
هوش مصنوعی: صدای نی تو باعث شادی و سرور در دل صفیران و پرندگان خوش صدا شده است و آنها همچون درختان در دل گفتگو و سخن هستند.
از تو دستان سرایی آموزند
عندلیبان نوبهار سخن
هوش مصنوعی: در اینجا به این معناست که پرندگان خوشصدا، به واسطهی لحن و آوای تو، فرامیگیرند تا چطور باید آواز بخوانند. یعنی تاثیر و زیبایی صدای تو به گونهای است که دیگران نیز هنر و شیوهی بیان را از تو یاد میگیرند.
سبقت از توست بر سخن سنجان
چون تو نبود قلم سوار سخن
هوش مصنوعی: تو به بهترین شکل سخن میگویی و هیچکس مانند تو در هنر گفتار وجود ندارد.
نزند دلنشین تر از تو کسی
سکه برکامل العیار سخن
هوش مصنوعی: هیچکس مانند تو که دلنشین هستی، نمیتواند به زیبایی و کمال سخن بگوید.
تا به جیب و کنار من کردی
گوهر از بحر بی کنار سخن
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو کلام زیبا و ارزشمندی را از عمق بیپایان دریا بیرون آوردی و به من هدیه کردی.
دل ز دستم به حسن معنی برد
خطّ و خال سمن عذار سخن
هوش مصنوعی: دل و جانم به زیباییهای معانی و اشاراتی که در خط و خال چهره دلربا نهفته است، گرویده و مفتون شده است.
چه کنم در عوض اگر نکنم
خردهٔ جان خود نثار سخن؟
هوش مصنوعی: چه کار باید بکنم به جز این که اگر جانم را برای گفتن نثار نکنم، در عوض چه چیزی دارم؟