گنجور

شمارهٔ ۳۷ - توسل به حضرت بقیه الله امام عصر(عج)

در صبح عارض از خط مشکین نقاب کش
این سرمه را به چشم تر آفتاب کش
از عشوه خون رستم طاقت به خاک ریز
خنجر ز ترک غمزه، بر افراسیاب کش
عالم الف کشیدهٔ شمشیر ناز توست
تیغ کرشمه بر همه چون آفتاب کش
زاهد، نماز بی ره تقوی درست نیست
سجّادهٔ ورع به شط باده آب کش
تا چند بار غم؟ دو سه رطل گران بگیر
تا کی حدیث جم؟ دو سه جام شراب کش
در قید خویشتن نتوان زیستن دمی
دست ازخودی بشو، نفسی چون حباب کش
زان پیشتر که زخم اجل کارگر شود
مطرب بیا و زخمه به تار رباب کش
زان پیشتر که چهره ز اشک ارغوان کنم
ساقی مرا به رخ دو سه جام شراب کش
غرق عرق چنین رخ نازآفرین چراست؟
جانا تو را کِه گفت که از گل گلاب کش؟
ای چرخ دست فتنه بلند است، خویش را
زیر لوای خسرو عالیجناب کش
مهدی بگوی و از شرف نام نامیش
طغرای فخر، بر ورق آفتاب کش
صهبای ذکر دوست، خرد سوز شد حزین
آتش شو، از جگر نفس شعله تاب کش
دلدار در دل است گر از دیده غایب است
عرض نیاز را به بساط خطاب کش
ای مهر جانفروز برآ از نقاب ابر
عالم گرفت تیرگی، از رخ نقاب کش
گرد کرشمه از کف نعلین خویش ریز
این توتیا به چشم سفید رکاب کش
بی پرده حسن شاهد شرع آشکار کن
یکره نقاب از رخ امّ الکتاب کش
طرح عمارتی به جهان خراب ریز
دست زمانه از ستم بی حساب کش
هنگام داوری ست، کنون زال دهر را
گیسوکشان به محکمهٔ احتساب کش
با ما به کین برآمده عمری ست، روزگار
این انتقام از فلک کج حساب کش
هم تیغ قهر بر سر خصم عنود زن
هم پیکر عدو به خمِ پیچ و تاب کش
گرد از سم سمند برانگیز وز شرف
بر دیدهٔ سپهر معلّا جناب کش
زبن سرمه چشم منتظران را کحیل کن
گلگونهٔ طرب به رخ شیخ و شاب کش
خالی نما قلمرو ایجاد از ستم
خط مسلّمی به جهان خراب کش
هم تیغ کین بگیر ز بهرام جنگجو
هم از کنار زهرهٔ چنگی رباب کش
بتخانه در مدینهٔ اسلام کی رواست؟
لات و هبل برآر و به دار عقاب کش
گرد خجالت از رخ ما عاصیان بشوی
خط بر صحیفهٔ عمل ناصواب کش

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در صبح عارض از خط مشکین نقاب کش
این سرمه را به چشم تر آفتاب کش
هوش مصنوعی: در صبح که چهره‌ات از زیر نقاب مشکی نمایان می‌شود، این سرمه را بر چشم‌های تر خود بکش تا نور آفتاب بر آن بتابد.
از عشوه خون رستم طاقت به خاک ریز
خنجر ز ترک غمزه، بر افراسیاب کش
هوش مصنوعی: با ناز و زیبایی‌ات، خونی که در رگ رستم جاری است را به زمین بریز و خنجر را به سمت افراسیاب بفرست.
عالم الف کشیدهٔ شمشیر ناز توست
تیغ کرشمه بر همه چون آفتاب کش
هوش مصنوعی: عالم و جهانی که ما می‌شناسیم، تحت تأثیر زیبایی و دل‌ربایی تو قرار دارد. مانند تیغی که بر همه چیز تابش دارد، حضور تو در زندگی همه مانند آفتاب می‌درخشد.
زاهد، نماز بی ره تقوی درست نیست
سجّادهٔ ورع به شط باده آب کش
هوش مصنوعی: زاهد، اگر بخواهی نمازت درست باشد، باید با تقوی و پرهیزگاری انجام شود. فقط نشستن روی سجاده و ظاهر سازی کافی نیست و باید از چیزی که می‌نوشی و مسئولیت‌هایت هم مراقب باشی.
تا چند بار غم؟ دو سه رطل گران بگیر
تا کی حدیث جم؟ دو سه جام شراب کش
هوش مصنوعی: چندین بار باید غم و اندوه را تحمل کرد؟ چندین کیلو سنگین بار غم بر دوش کشید؟ تا کی باید داستان و قصه‌های غمناک را بشنویم؟ بهتر است چند جام شراب بنوشیم و کمی شاد باشیم.
در قید خویشتن نتوان زیستن دمی
دست ازخودی بشو، نفسی چون حباب کش
هوش مصنوعی: برای زندگی کردن به خاطر خود، نباید خود را به بند بکشید. لحظه‌ای از خودخواهی دست بردار، مانند حبابی که به آرامی بالا می‌رود، نفس بکش.
زان پیشتر که زخم اجل کارگر شود
مطرب بیا و زخمه به تار رباب کش
هوش مصنوعی: قبل از این که مرگ به سراغمان بیاید، ای نوازنده، بیا و با نواختن ساز، شادی و لذت را به ما هدیه کن.
زان پیشتر که چهره ز اشک ارغوان کنم
ساقی مرا به رخ دو سه جام شراب کش
هوش مصنوعی: قبل از اینکه چهره‌ام را از اشک سرخ کنم، ای ساقی، به من دو یا سه جام شراب بنوشان.
غرق عرق چنین رخ نازآفرین چراست؟
جانا تو را کِه گفت که از گل گلاب کش؟
هوش مصنوعی: چرا این چهره زیبا در عرق غرق شده است؟ عزیزم، چه کسی به تو گفته که از گل فقط عطر بگیری؟
ای چرخ دست فتنه بلند است، خویش را
زیر لوای خسرو عالیجناب کش
هوش مصنوعی: ای چرخ Fate، بلای تو بلند است، پس خود را زیر سایه شاه بزرگ و با فضیلت قرار بده.
مهدی بگوی و از شرف نام نامیش
طغرای فخر، بر ورق آفتاب کش
هوش مصنوعی: ای مهدی، نام نیک و شرفت را با افتخار روی ورق به مانند تابش آفتاب بنویس.
صهبای ذکر دوست، خرد سوز شد حزین
آتش شو، از جگر نفس شعله تاب کش
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب یاد دوست، عقل و خرد را به آتش می‌کشد. برای اینکه به حیات و عشق خود ادامه دهی، از دل و جان شعله‌ای روشن بساز.
دلدار در دل است گر از دیده غایب است
عرض نیاز را به بساط خطاب کش
هوش مصنوعی: محبوب در دل ما حضور دارد حتی اگر از دید ما دور باشد، پس نیازها و خواسته‌های خود را با زبان محبت بیان کن.
ای مهر جانفروز برآ از نقاب ابر
عالم گرفت تیرگی، از رخ نقاب کش
هوش مصنوعی: ای خورشید جانی‌بخش، از پس ابرها برآی و تیرگی عالم را از چهره‌ات دور کن و نقابت را برکنار کن تا روشنایی‌ات نمایان شود.
گرد کرشمه از کف نعلین خویش ریز
این توتیا به چشم سفید رکاب کش
هوش مصنوعی: با ناز و عشوه، زیبایی‌های خود را به نمایش بگذار و بگذار این دُرّ زیبایی تو، در چشم آن که تو را می‌نگرد، بدرخشد.
بی پرده حسن شاهد شرع آشکار کن
یکره نقاب از رخ امّ الکتاب کش
هوش مصنوعی: زیبایی خود را به طور واضح و بدون هیچ پرده‌ای نشان بده و آن نقاب را از چهره حقیقت (که به ام‌الکتاب تعبیر شده) بردار.
طرح عمارتی به جهان خراب ریز
دست زمانه از ستم بی حساب کش
هوش مصنوعی: دست سرنوشت و زمان به طور بی‌رحمانه‌ای باعث ویرانی این دنیا شده است. با این حال، بایستی امیدوار بود و ساختن و تلاش کردن را ادامه داد.
هنگام داوری ست، کنون زال دهر را
گیسوکشان به محکمهٔ احتساب کش
هوش مصنوعی: زمان قضاوت فرا رسیده است، اکنون باید جوانان زمانه را در دادگاه حسابرسی بیاورند.
با ما به کین برآمده عمری ست، روزگار
این انتقام از فلک کج حساب کش
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که ما با یکدیگر درگیر کینه و دشمنی هستیم. پس این دوران انتقام و انتقام‌جویی را از عربده‌های بی‌محابای سرنوشت بپرس.
هم تیغ قهر بر سر خصم عنود زن
هم پیکر عدو به خمِ پیچ و تاب کش
هوش مصنوعی: با تندی و قدرت بر سر دشمن سرسخت خود ضربه بزن، همچنین شکل و قالب دشمن را به طوری بپیچ و تاب بده که نتواند خود را جمع و جور کند.
گرد از سم سمند برانگیز وز شرف
بر دیدهٔ سپهر معلّا جناب کش
هوش مصنوعی: به‌دلیل حرکت سم اسب اصیل، گرد و غباری به راه می‌افتد و از عظمت و مقام بلندش، نشانه‌های روشنی در آسمان نمایان می‌شود.
زبن سرمه چشم منتظران را کحیل کن
گلگونهٔ طرب به رخ شیخ و شاب کش
هوش مصنوعی: با رنگ سرمه، چشمان انتظار را زیبا و پرجلوه کن و چهرهٔ شادابی و خوشی را بر روی شیخ و جوانان بکش.
خالی نما قلمرو ایجاد از ستم
خط مسلّمی به جهان خراب کش
هوش مصنوعی: به قلمرو ظلم و فساد چیزی اضافه نکن و با یک خط روشن، زندگی و دنیای خراب را سامان بده.
هم تیغ کین بگیر ز بهرام جنگجو
هم از کنار زهرهٔ چنگی رباب کش
هوش مصنوعی: همچون جنگجویان با شمشیر خشم و کینه خود را تجهیز کن و همچنین از زیبایی و نغمه‌های روح‌نواز شنیدنی لذت ببر.
بتخانه در مدینهٔ اسلام کی رواست؟
لات و هبل برآر و به دار عقاب کش
هوش مصنوعی: وجود بت‌پرستی در مدینه‌ای که به نام اسلام شناخته می‌شود، قابل قبول نیست. در اینجا به نشانه‌هایی از خدایان قبلی مانند لات و هبل اشاره شده و این خواسته می‌شود که این بت‌ها دوباره زنده شوند و به دار عقاب کشیده شوند.
گرد خجالت از رخ ما عاصیان بشوی
خط بر صحیفهٔ عمل ناصواب کش
هوش مصنوعی: از چهره ما که به خاطر گناه و خطا خجالت زده‌ایم، غبار خجالت را پاک کن و خطی که بر صفحه اعمال نادرست ما نوشته شده، از بین ببر.