گنجور

شمارهٔ ۲

یا بدیع الجمال قد اهویک
قلبی المبتلی تحیر فیک
بلغ الدمع و اصلاً لراه
یوم سوء هجرت من وادیک
لو ملکت الملاک ماء رضیٰ
بعد ما قد قدرت رق ملیک
قد حکاه الوشاهٔ من نصبی
فأتانی و فال ما یبکیک
قلت داء البعاد یا سکنی
قال وصلی رجوت أن یشفیک
و دنی من وسادتی و رویٰ
لی حدیثاً بلحظه الفتیک
قال ما تبغنی فقلتُ له
یا مسیحی مدامهٔ من فیک
فسقانی و قال لست تریٰ
میته بعدها لعمر أبیک
سُرّ قلب الحزین من رشأٍ
فبقی فارغاً عن التفکیک

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یا بدیع الجمال قد اهویک
قلبی المبتلی تحیر فیک
هوش مصنوعی: ای زیبا، دل من که عشق تو را گرفته و دچار حیرت شده است، به تو دل باخته است.
بلغ الدمع و اصلاً لراه
یوم سوء هجرت من وادیک
هوش مصنوعی: به اشک‌هایم اجازه بده به اوج برسند، زیرا روزی بد در انتظارم است که از تو دور شدم.
لو ملکت الملاک ماء رضیٰ
بعد ما قد قدرت رق ملیک
هوش مصنوعی: اگر من مالک ملک و قدرت می‌بودم، خشنود و راضی نمی‌شدم پس از آن که به قدرت رسیدم، بردهٔ پادشاهی شوم.
قد حکاه الوشاهٔ من نصبی
فأتانی و فال ما یبکیک
هوش مصنوعی: پرنده‌ها از دور از درد من حرف می‌زنند و به من می‌گویند که چه چیزی باعث گریه‌ات شده است.
قلت داء البعاد یا سکنی
قال وصلی رجوت أن یشفیک
هوش مصنوعی: درد دوری را به تو گفتم، ای سکونت؛ او پاسخ داد که امید دارم وصالم تو را شفا دهد.
و دنی من وسادتی و رویٰ
لی حدیثاً بلحظه الفتیک
هوش مصنوعی: دنیا برای من آرامش است و چهره‌ات برای من داستانی است که در لحظه‌ای از زیبایی‌اش روایت می‌شود.
قال ما تبغنی فقلتُ له
یا مسیحی مدامهٔ من فیک
هوش مصنوعی: او از من پرسید چه می‌خواهی، من به او گفتم: ای مسیحی، شراب به من بده.
فسقانی و قال لست تریٰ
میته بعدها لعمر أبیک
هوش مصنوعی: من در نهایت دچار فسق و گناه شدم و او به من گفت: «به جان پدرت، بعد از این هیچ چیز مرده‌ای را نخواهی دید.»
سُرّ قلب الحزین من رشأٍ
فبقی فارغاً عن التفکیک
هوش مصنوعی: دل غمگین از دیدن یک آهو به آرامش رسید و از پریشانی‌ها رها شد.