گنجور

شمارهٔ ۳

کفی الدهر برداً لارتعاد مفاصلی
ألست بکافٍ عبرهًٔ للافاضل
صعدت مراقی المجد و العلم والعلیٰ
فلم أرَ رحباً لیتنی فی الاسافل
سقانی کؤُوس السمّ کفّی سماحهٔ
حوتنی الرّزایا باکتساب الفضائل
و فی طخیهٌٔ عمیاء عُشتُ منکّراً
یُفارقنی ظلّی لفقد الاماثل
ندیمی شجون السّجن فی خَبَل الهویٰ
کفانی زفیری عن صفیر العنادل
تسامرنی الازمان بُعداً من الکریٰ
یکرّرنی الاسجاع هزّ الغوائل

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کفی الدهر برداً لارتعاد مفاصلی
ألست بکافٍ عبرهًٔ للافاضل
هوش مصنوعی: ای زمان، آیا نمی‌توانی به اندازه کافی سرد و آسوده باشی تا لرزش‌ها و تنش‌های بدنم را برطرف کنی؟ آیا تو نمی‌توانی برای انسان‌های بزرگ و ارجمند، اشک‌هایی را که در دل دارند، تسکین دهی؟
صعدت مراقی المجد و العلم والعلیٰ
فلم أرَ رحباً لیتنی فی الاسافل
هوش مصنوعی: من به مراحل بلند و ارزشمند علم و عظمت رسیدم، اما آرزو می‌کنم که جای دیگر بودم و از آن بلندی پایین‌تر بودم.
سقانی کؤُوس السمّ کفّی سماحهٔ
حوتنی الرّزایا باکتساب الفضائل
هوش مصنوعی: مرا نوشیدنی با کاسی از سم می‌دهد، که دستی از فراخی دارد و مشکلات را با به‌دست آوردن فضیلت‌ها مقابله می‌کنم.
و فی طخیهٌٔ عمیاء عُشتُ منکّراً
یُفارقنی ظلّی لفقد الاماثل
هوش مصنوعی: در ظلمات و تاریکی زندگی به سر می‌برم و از تو دوری می‌کنم، زیرا در کنار نبودن هم‌ترازان و دوستان واقعی‌ام، احساس تنهایی و غم می‌کنم.
ندیمی شجون السّجن فی خَبَل الهویٰ
کفانی زفیری عن صفیر العنادل
هوش مصنوعی: سختی‌های زندان و دلشکستگی عشق، برای من کافی است که صدای نالیدن بلبل‌ها را بشنوم.
تسامرنی الازمان بُعداً من الکریٰ
یکرّرنی الاسجاع هزّ الغوائل
هوش مصنوعی: زمان مرا دور می‌کند از خواب و آرامش، و رویدادها به شدت مرا درگیر می‌کنند.