گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۸

دارم ز جدایی غزالی که مپرس
در جان و دل اندوه و ملالی که مپرس
گوئی چه بود درد تو دردی که مگوی
پرسی چه بود حال تو حالی که مپرس

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دارم ز جدایی غزالی که مپرس
در جان و دل اندوه و ملالی که مپرس
هوش مصنوعی: از دوری یک دوست حال و روز خوبی ندارم و در دل و جانم اندوه و ناراحتی عمیقی وجود دارد که نمی‌توانی تصور کنی.
گوئی چه بود درد تو دردی که مگوی
پرسی چه بود حال تو حالی که مپرس
هوش مصنوعی: انگار چه دردی داری که هیچ نمی‌گویی، و حال تو هم به گونه‌ای است که کسی نپرسد.