گنجور

شمارهٔ ۹

خان احمد دون کز ستم و ظلم پیاپی
بر خلق رساندی الم و رنج دمادم
آن فتنهٔ عالم که ز ظلم و ستمش بود
بس سینه پر از آتش و بس دیده پر از نم
نزدیک به آن شد که زهم ریزد و پاشد
از فتنهٔ او سلسلهٔ عالم و آدم
صد شکر که شد کشته به خواری و ز قتلش
پر گشت ز شادی دل خلقی، تهی از غم
چون بهر مکافات و سزای عمل خویش
بربست به آهنگ سقر رخت ز عالم
بودم پی تاریخ که پیر خردم گفت
بنویس که خان احمد دون شد به جهنم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خان احمد دون کز ستم و ظلم پیاپی
بر خلق رساندی الم و رنج دمادم
هوش مصنوعی: خان احمد، تو که با ستم و ظلم مداوم بر مردم، همیشه درد و رنج و ناراحتی آورده‌ای.
آن فتنهٔ عالم که ز ظلم و ستمش بود
بس سینه پر از آتش و بس دیده پر از نم
هوش مصنوعی: آن آشوب جهانی که به خاطر ظلم و ستمش، دل‌ها را پر از آتش کرده و چشم‌ها را پر از اشک.
نزدیک به آن شد که زهم ریزد و پاشد
از فتنهٔ او سلسلهٔ عالم و آدم
هوش مصنوعی: نزدیک بود که به خاطر فتنه و آشوب او، همه چیز از هم بپاشد و نظم عالم به هم بریزد.
صد شکر که شد کشته به خواری و ز قتلش
پر گشت ز شادی دل خلقی، تهی از غم
هوش مصنوعی: بسیار سپاسگزارم که او از دشمنی به قتل رسید و این باعث شد دل مردم پر از شادی و بی‌غم شود.
چون بهر مکافات و سزای عمل خویش
بربست به آهنگ سقر رخت ز عالم
هوش مصنوعی: زمانی که شخص به خاطر اعمال خود با عذاب و مجازات روبرو می‌شود، به سمت دنیای دیگری (سقر) حرکت می‌کند و از این جهان می‌رود.
بودم پی تاریخ که پیر خردم گفت
بنویس که خان احمد دون شد به جهنم
هوش مصنوعی: داشته‌ها و تجربیاتم را جمع‌آوری کرده بودم، که آن پیر دانا به من گفت: بنویس که خان احمد، شخصی بی‌ارزش و پستی، به جهنم رفت.