شمارهٔ ۵ - تاریخ بنا
خان ذیجاه فلک مرتبه عبدالرزاق
آستان برترش از ذروه کیوان بنگر
چرخ و انجم همه را بر درش از بخت بلند
تابع حکم ببین بندهٔ فرمان بنگر
شیر با صولتش آید به نظر گربهٔ زال
گرگ را با سخطش چون سگ چوپان بنگر
درگهش قبلهٔ ارباب حوائج شب و روز
آستانش کنف گبر و مسلمان بنگر
دل و دستش که از آن بحر و ازین کان خجل است
منبع جود ببین معدن احسان بنگر
هر که از بهر امیدیش به دامان زد دست
در زمان نقد تمناش به دامان بنگر
خانهای ساخت ز گلزار ارم کز رفعت
عقل را مانده در آن واله و حیران بنگر
چرخ بالد اگر از رفعت خود گو اینک
سر بر ایوان زحل سوده دو ایوان بنگر
آب حیوان که خضر در ظلماتش میجست
گو بیا ظاهر و پیداش به کاشان بنگر
جدولی بین و در آن صف زده سی فواره
همه را بر ورق نقره درافشان بنگر
در میان جدولی از آب خضر مالامال
وز دو جانب دو تر و تازه گلستان بنگر
از نسیم سحرش رایحهٔ روح شنو
وز زلال شمرش خاصیت جان بنگر
بس که میبالد ازین طرفه بنا کاشان را
سرِ هم چشمیِ شیراز و صفاهان بنگر
یافت چون زینت اتمام ز نظارگیان
این همی گفت به آن این بگذار آن بنگر
پیر عقل از پی تاریخ به هاتف گفتا
که به گلزار ارم چشمهٔ حیوان بنگر
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خان ذیجاه فلک مرتبه عبدالرزاق
آستان برترش از ذروه کیوان بنگر
هوش مصنوعی: خان با مقام و بزرگی، که بر فلک باشکوهی قرار دارد، به جنبهای از عظمت و برتری اشاره دارد. او را میتوان در جایگاهی بالاتر از کیوان (زهره) مشاهده کرد.
چرخ و انجم همه را بر درش از بخت بلند
تابع حکم ببین بندهٔ فرمان بنگر
هوش مصنوعی: زندگی و جهان به خواست و ارادهٔ او در حرکتاند و همه چیز تحت فرمان او قرار دارد. به همین دلیل، تو نیز باید به جایگاه و مسئولیت خود در این مجموعه توجه کنی و به فرمان و دستورات الهی پایبند باشی.
شیر با صولتش آید به نظر گربهٔ زال
گرگ را با سخطش چون سگ چوپان بنگر
هوش مصنوعی: شیر با اقتدارش دیدنی است، اما گربه زالی که در نظر میآید، گرگ را باید مثل سگی که چوپان دارد، با خشونت و خشم ببینی.
درگهش قبلهٔ ارباب حوائج شب و روز
آستانش کنف گبر و مسلمان بنگر
هوش مصنوعی: مکان او، محل توجه و درخواستهای مردم است و در هر زمان، هر فردی، چه گبر (زرتشتی) و چه مسلمان، باید با احترام و خضوع به او نزدیک شود و از فضل و رحمتش بهرهمند گردد.
دل و دستش که از آن بحر و ازین کان خجل است
منبع جود ببین معدن احسان بنگر
هوش مصنوعی: دل و دست او از دریا و این کان شرمندهاند؛ منبع بخشش را ببین و به سرچشمه نیکی نگاه کن.
هر که از بهر امیدیش به دامان زد دست
در زمان نقد تمناش به دامان بنگر
هوش مصنوعی: هر کس که به امید چیزی دست به دامن کسی میزند، باید در زمان نیاز و درخواست، به همان شخص نگاه کند و دقت کند.
خانهای ساخت ز گلزار ارم کز رفعت
عقل را مانده در آن واله و حیران بنگر
هوش مصنوعی: خانهای به زیبایی باغ بهشت ساخته شده است که عقل و اندیشه در آنجا حیران و شگفتزده ماندهاند.
چرخ بالد اگر از رفعت خود گو اینک
سر بر ایوان زحل سوده دو ایوان بنگر
هوش مصنوعی: اگر بالهای چرخش به بلندای خود بگوید، اکنون سر بر ایوان زحل گذاشته و دو ایوان را تماشا کن.
آب حیوان که خضر در ظلماتش میجست
گو بیا ظاهر و پیداش به کاشان بنگر
هوش مصنوعی: آب حیات که خضر در تاریکیها به دنبال آن بود، بیا و این آب را که آشکار شده در کاشان تماشا کن.
جدولی بین و در آن صف زده سی فواره
همه را بر ورق نقره درافشان بنگر
هوش مصنوعی: نگاهی به جدولی بینداز که در آن به صف ایستادهاند. سه فواره در حال جوش و خروش هستند و همه این زیباییها بر روی ورق نقرهای درخشان جلوهگر شدهاند.
در میان جدولی از آب خضر مالامال
وز دو جانب دو تر و تازه گلستان بنگر
هوش مصنوعی: در وسط جدولی پر از آب زلال، به تماشای دو طرف آن بپرداز، که هر دو سمتش پر از گلهای تازه و شاداب است.
از نسیم سحرش رایحهٔ روح شنو
وز زلال شمرش خاصیت جان بنگر
هوش مصنوعی: از نسیم صبحگاهی بوی خوشی را استنشاق کن و از آب زلال آن، اثرات جانافزایش را تماشا کن.
بس که میبالد ازین طرفه بنا کاشان را
سرِ هم چشمیِ شیراز و صفاهان بنگر
هوش مصنوعی: کاشان به خاطر رقابتش با شیراز و اصفهان، چنان رونق و زیبایی پیدا کرده است که تا حدی به خود میبالد.
یافت چون زینت اتمام ز نظارگیان
این همی گفت به آن این بگذار آن بنگر
هوش مصنوعی: چون به زیبایی پایان کار نگاه کردی، این را بپذیر و به آنچه دیگران میگویند توجه نکن. به جای آن، بر چیزهای مهمتر تمرکز کن.
پیر عقل از پی تاریخ به هاتف گفتا
که به گلزار ارم چشمهٔ حیوان بنگر
هوش مصنوعی: پیر خرد به هاتف گفت که به باغ ارم نگاه کن، جایی که چشمهٔ حیات جاری است.