گنجور

شمارهٔ ۲۶ - تاریخ رحلت مشتاق اصفهانی

خسرو کشور سخن مشتاق
صاحب رای پیر و طبع جوان
قطب سادات آن که می‌بخشید
قالب لفظ را ز معنی جان
آن که از بحر طبع گوهرزای
چون شدی در شاهوار افشان
از لالی نظم او گشتی
منفعل گوهر و خجل عمان
آن که اشعار او که در هر یک
آشکار است رازهای نهان
عاشقان راست چارهٔ غم عشق
عارفان راست مایهٔ عرفان
آنکه پیوسته از حجاب خفا
بردی از خامه مداد بیان
نوعروسان بکر معنی را
موکشان سوی جلوه‌گاه عیان
طوطی بذله گوی گلشن دهر
بلبل خوش نوای باغ جهان
چون درین تنگ آشیانه ندید
جای پرواز و عرصهٔ طیران
طایر روح لامکن سیرش
کرد آهنگ روضهٔ رضوان
حیف و صدحیف از آن یگانهٔ دهر
حیف و صدحیف از آن وحید زمان
که سرا بوستان عمرش را
موسم دی رسید و فصل خزان
از نوای حیات چون لب بست
آن خوش آهنگ مرغ خوش الحان
شد تذروش به باغ نوحه سرا
عندلیبش به باغ مرثیه خوان
رفت و در ماتم و مصیبت او
از زمین شد بلند تا کیوان
از دل شیخ و شاب ناله و آه
از لب مرد و زن خروش و فغان
چون سوی باغ خلد کرد آهنگ
هاتف از خامهٔ شکسته زبان
بهر تاریخ زد رقم (دایم
جام مشتاق باد صحن جنان)

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خسرو کشور سخن مشتاق
صاحب رای پیر و طبع جوان
هوش مصنوعی: خسرو، پادشاهی سخنور و باهوش است که به صحبت و ایجاد ارتباط علاقه‌مند است. او دارای تجربه و wisdomی مانند یک فرد مسن است، اما همچنان روحیه‌ای جوان و شاداب دارد.
قطب سادات آن که می‌بخشید
قالب لفظ را ز معنی جان
هوش مصنوعی: قطب سادات، کسی است که معنای عمیق کلمات را درک می‌کند و به دیگران می‌بخشد. او به نوعی روح کلام را از دل آن بیرون می‌آورد و به آن زندگی می‌بخشد.
آن که از بحر طبع گوهرزای
چون شدی در شاهوار افشان
هوش مصنوعی: آن کسی که از عمق وجودش گوهرهای گرانبهایی بیرون می‌آید، همچون جواهر درخشان بر روی تاج می‌درخشد.
از لالی نظم او گشتی
منفعل گوهر و خجل عمان
هوش مصنوعی: از سکوت و خاموشی او، گوهر و الماس نیز تحت تأثیر قرار گرفته و شرمنده شده‌اند.
آن که اشعار او که در هر یک
آشکار است رازهای نهان
هوش مصنوعی: کسی که شعرهایش، نکته‌های پنهان را به وضوح بیان می‌کند.
عاشقان راست چارهٔ غم عشق
عارفان راست مایهٔ عرفان
هوش مصنوعی: عاشقان راهی برای مقابله با درد و غم عشق دارند و عارفان، ابزار و زمینه‌ای برای درک و فهم عمیق‌تر از حقایق معنوی و عرفانی در اختیار دارند.
آنکه پیوسته از حجاب خفا
بردی از خامه مداد بیان
هوش مصنوعی: کسی که همواره پرده‌های پنهان را کنار زد و افکار و احساساتش را با قلم بر زبان آورد.
نوعروسان بکر معنی را
موکشان سوی جلوه‌گاه عیان
هوش مصنوعی: هنوز جوانان و نیکوکاران چشم به جمال معشوق دوزند و به سوی زیبایی‌های نمایان گام برمی‌دارند.
طوطی بذله گوی گلشن دهر
بلبل خوش نوای باغ جهان
هوش مصنوعی: طوطی با زبانی شیرین و شوخی‌هایش در بهشت زندگی می‌کند و بلبل با صدای دل‌انگیزش در باغ جهان آواز می‌خواند.
چون درین تنگ آشیانه ندید
جای پرواز و عرصهٔ طیران
هوش مصنوعی: در این جای بسیار فشرده و محدود، جایی برای پرواز و آزادی پرنده نمی‌بینم.
طایر روح لامکن سیرش
کرد آهنگ روضهٔ رضوان
هوش مصنوعی: پرندهٔ روح در جستجوی خود به سمت بهشت هدایت شد.
حیف و صدحیف از آن یگانهٔ دهر
حیف و صدحیف از آن وحید زمان
هوش مصنوعی: چقدر افسوس و ناامیدی از وجود یگانه‌ای که در زمان خود بی‌نظیر است و چقدر متأسفم برای او که چنین خاص و بی‌همتاست.
که سرا بوستان عمرش را
موسم دی رسید و فصل خزان
هوش مصنوعی: زمان زندگی او به پایان رسیده و فصل پاییز آغاز شده است.
از نوای حیات چون لب بست
آن خوش آهنگ مرغ خوش الحان
هوش مصنوعی: هنگامی که صدای زندگی خاموش شد، آن پرنده خوش آواز و خوش آهنگ نیز دیگر نخواند.
شد تذروش به باغ نوحه سرا
عندلیبش به باغ مرثیه خوان
هوش مصنوعی: پرنده‌ی خوش‌خوان در باغی که پر از نوای غم است، به نوحه‌خوانی مشغول شده است.
رفت و در ماتم و مصیبت او
از زمین شد بلند تا کیوان
هوش مصنوعی: او رفت و در غم و اندوهش، زمین به خاطر سوگ او به اوج آسمان‌ها بلند شد.
از دل شیخ و شاب ناله و آه
از لب مرد و زن خروش و فغان
هوش مصنوعی: از دل شیخ و جوان صداهایی از ناله و آه بلند می‌شود و از لحن مردان و زنان خروش و فریاد به گوش می‌رسد.
چون سوی باغ خلد کرد آهنگ
هاتف از خامهٔ شکسته زبان
هوش مصنوعی: زمانی که صدای نغمه‌سرا به سوی باغی دل‌انگیز دعوت می‌کند، از زبان شکسته و ناتوان احساسات عمیق و زیبایی به وجود می‌آید.
بهر تاریخ زد رقم (دایم
جام مشتاق باد صحن جنان)
هوش مصنوعی: برای تاریخ خطی می‌زنند (همیشه در حال نوشیدن و شادمانی در بهشت باشید).