گنجور

شمارهٔ ۲۴

صد هزار افسوس کز بی‌مهری گردون نهاد
آفتاب عمر یوسف میرزا رو در زوال
ماه اوج عزت از دور سپهر بی‌درنگ
ناگه از اوج شرف رو کرد در برج و بال
شد نهان در تیره خاک آن قیمتی گوهر که بود
درة التاج سیادت قرة العین کمال
طعمهٔ گرگ اجل شد یوسف رویش چو بدر
وز غمش شد پشت یعقوب فلک خم چون هلال
مرغ روح لامکان سیرش ازین تنگ آشیان
پر فشان سوی گلستان جنان بگشود بال
بود از رخسار و قامت غیرت گل رشک سرو
حیف از آن نورسته گل افسوس از آن نازک نهال
شد گلی ناچیده در باغ جنان و ماتمش
بیخت بر فرق جهان خاک غم و گرد ملال
چون به شوق گلشن خلد برین زین مرحله
خیمهٔ اجلال بیرون زد به عزم ارتحال
عقل با هاتف پی تاریخ سال رحلتش
گفت بیرون از جهان شد یوسف مصر جلال

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صد هزار افسوس کز بی‌مهری گردون نهاد
آفتاب عمر یوسف میرزا رو در زوال
هوش مصنوعی: با نهایت ناراحتی باید بگویم که به خاطر بی‌مهری روزگار، درخشش و جوانی یوسف میرزا رو به زوال رفته است.
ماه اوج عزت از دور سپهر بی‌درنگ
ناگه از اوج شرف رو کرد در برج و بال
هوش مصنوعی: ماه به اوج عظمت خود در آسمان رسید و ناگهان از بلندی و شکوهش در جایگاه بالایی ظاهر شد.
شد نهان در تیره خاک آن قیمتی گوهر که بود
درة التاج سیادت قرة العین کمال
هوش مصنوعی: یک گوهر باارزش که درخشندگی و اصالتش نماد سیادت و چشمان روشن است، اکنون در دل خاک پنهان شده است.
طعمهٔ گرگ اجل شد یوسف رویش چو بدر
وز غمش شد پشت یعقوب فلک خم چون هلال
هوش مصنوعی: یوسف با چهره‌اش مانند ماه روشن، طعمهٔ گرگ اجل می‌شود و غم او به قدری سنگین است که پشت یعقوب را نیز به درد می‌آورد. آسمان بر او خم شده مثل هلال، نشان‌دهندهٔ دلتنگی و یأس اوست.
مرغ روح لامکان سیرش ازین تنگ آشیان
پر فشان سوی گلستان جنان بگشود بال
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که بیانگر روح بی‌نهایت است، از این آشیانه محدود خود رها می‌شود و با گشایش بال‌هایش، به سوی باغ بهشت پرواز می‌کند.
بود از رخسار و قامت غیرت گل رشک سرو
حیف از آن نورسته گل افسوس از آن نازک نهال
هوش مصنوعی: از زیبایی و قد و قامت تو، غیرت گل به سروسختی حسودی می‌کند. افسوس که آن گل جوان هنوز نازک و آسیب‌پذیر است.
شد گلی ناچیده در باغ جنان و ماتمش
بیخت بر فرق جهان خاک غم و گرد ملال
هوش مصنوعی: گلی که هنوز چیده نشده در بهشت، به خاطر غم از دست رفتن خود، خاک اندوه و غم را بر سر جهان پاشید.
چون به شوق گلشن خلد برین زین مرحله
خیمهٔ اجلال بیرون زد به عزم ارتحال
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به شوق و اشتیاقی اشاره دارد که او را به دنیای زیبای بهشت می‌کشاند. او از مرحله‌ای خاص خارج می‌شود و به سمت مقصدی عالی و بزرگ حرکت می‌کند. این حرکت نشانه‌ای از اراده و تصمیم برای ترک دنیای مادی و حرکت به سوی فضایی مقدس و پر از نعمت‌های الهی است.
عقل با هاتف پی تاریخ سال رحلتش
گفت بیرون از جهان شد یوسف مصر جلال
هوش مصنوعی: عقل با صدای یک فرشته در مورد تاریخ درگذشتش صحبت کرد و گفت: یوسف مصر با شکوه از این دنیا رفت.