گنجور

شمارهٔ ۲

از محمدعلی آن گلبن بی‌خار افسوس
که ز دنیا به جوانی به سوی عقبی شد
رفت ناگاه ازین گلشن و ناچید گلی
از جفای فلکش خار اجل برپا شد
شد جوان زین چمن و پیر و جوان را ز غمش
خون دل دم بدم از دیدهٔ خون پالا شد
چرخ دوری زد و شد اختری از خاک بلند
ناگه از دور دگر باز سوی غبرا شد
موجی این بحر زد و گوهری آمد بیرون
ناگه از موج دگر باز سوی دریا شد
روحش آن سدره نشین طایر در تن محبوس
پرفشان زین قفس تنگ سوی طوبی شد
چون ازین غمکده آهنگ جنان کرد ز شوق
مرغ روحش سوی آن روضهٔ روح‌افزا شد
خامه بر لوح مزارش پی تاریخ نوشت
که محمدعلی افسوس که از دنیا شد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از محمدعلی آن گلبن بی‌خار افسوس
که ز دنیا به جوانی به سوی عقبی شد
هوش مصنوعی: از محمدعلی، آن گل باغ بدون خار، افسوس می‌خورم که او در جوانی از دنیا رفت و به سوی عقب یعنی گذشته برگشت.
رفت ناگاه ازین گلشن و ناچید گلی
از جفای فلکش خار اجل برپا شد
هوش مصنوعی: ناگهان از این باغ رفت و هیچ گلی از آن نچید، چون بیداد زمانه، تیزی مرگ را به نمایش گذاشت.
شد جوان زین چمن و پیر و جوان را ز غمش
خون دل دم بدم از دیدهٔ خون پالا شد
هوش مصنوعی: جوانی به خاطر غم و اندوهی که دارد، به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و این باعث شده که هم پیران و هم جوانان از وضعیت او ناراحت شوند. درد و رنج او به حدی است که اشک‌هایش همچون خون از چشمش جاری می‌شود.
چرخ دوری زد و شد اختری از خاک بلند
ناگه از دور دگر باز سوی غبرا شد
هوش مصنوعی: زمان به چرخش خود ادامه داد و ناگهان ستاره‌ای از خاک برخاست، سپس دوباره به سوی غبار بازگشت.
موجی این بحر زد و گوهری آمد بیرون
ناگه از موج دگر باز سوی دریا شد
هوش مصنوعی: موجی در دریا به وجود آمد و ناگهان یک گوهر از دل آن موج بیرون آمد، ولی دوباره به سمت دریا بازگشت.
روحش آن سدره نشین طایر در تن محبوس
پرفشان زین قفس تنگ سوی طوبی شد
هوش مصنوعی: روح او که درختی بزرگ و آباد شده بود، از این قفس تنگ و محدود خارج شد و به سمت بهشتی زیبا و دل‌انگیز پرواز کرد.
چون ازین غمکده آهنگ جنان کرد ز شوق
مرغ روحش سوی آن روضهٔ روح‌افزا شد
هوش مصنوعی: زمانی که از این دنیای پر از غم و اندوه خداحافظی کرد، به خاطر شوق و عشقی که داشت، روح او به سمت مکان روح‌افزا و بهشتی پرواز کرد.
خامه بر لوح مزارش پی تاریخ نوشت
که محمدعلی افسوس که از دنیا شد
هوش مصنوعی: قلم بر روی سنگ قبر او نوشت که محمدعلی با تأسف از دنیا رفت و داستان زندگی‌اش را ثبت کرد.