گنجور

شمارهٔ ۱

در زمان خدیو دارا شان
آن کرم پیشهٔ کریم نهاد
سایه حق کریمخان که ز عدل
زینت دهر و زیب دوران داد
شهریار جهان که در گیتی
کرمش عقده‌های بسته گشاد
کامیابی که هر مراد که خواست
دادش از لطف کردگار عباد
کام‌بخشی که یافت از در او
هر که آمد به جستجوی مراد
خسرو معدلت نشان که بود
دولتش متصل به روز معاد
ریزه‌خوار نوالهٔ کرمش
ترک و تاجیک و بنده و آزاد
امر او را به جان ستاره مطیع
حکم او را به دل فلک منقاد
در دل اندیشهٔ مراد ازو
وز قضا سعی و از قدر امداد
حاجی آقا محمد آنکه چو او
در هنر مادر زمانه نزاد
دادگر داوری که در عهدش
کس نبیند ز گلرخان بیداد
معدلت گستری که از بیمش
صید ناید به خاطر صیاد
چون ز بخت بلند امارت یافت
در صفاهان که هست رشک بلاد
پی آبادیش به جان کوشید
که خدایش جزای خیر دهاد
صد هزاران بنای خیر آنجا
ز اقتضای نهاد نیک، نهاد
دلگشا کاروانسرایی ساخت
زینت افزای عالم ایجاد
که بنایی ندیده مانندش
چشم گردون در این خراب آباد
چون فلک سربلند و ذات بروج
چون ارم جان فزای و ذات عماد
همه وقتش هوای فروردین
گر همه بهمن است یا مرداد
حوض کوثر نشان آن گویی
نیل مصر است و دجلهٔ بغداد
هر که بر وضع آن نظر افکند
باغ فردوسش از نظر افتاد
هر غریبی که جا گرفت آنجا
هرگزش از وطن نیامد یاد
خان گلشن به نام خوانندش
در صفا چون نشان ز گلشن داد
داده استاد، جان به آب و گلش
کافرین بر روان آن استاد
سحر دستش کشیده بر خارا
شکل مانی ز تیشهٔ فرهاد
چون به معماری قضا و قدر
یافت اتمام این نکو بنیاد
بهر تاریخ زد رقم هاتف
جاودان داردش خدا آباد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در زمان خدیو دارا شان
آن کرم پیشهٔ کریم نهاد
هوش مصنوعی: در زمان پادشاه دارا، ویژگی نیکو و بزرگوارانه‌ای از جانب او نمایان شد.
سایه حق کریمخان که ز عدل
زینت دهر و زیب دوران داد
هوش مصنوعی: سایه کریمخان، به واسطه عدلی که برقرار کرده، زینت و زیبایی زمانه و دنیا شده است.
شهریار جهان که در گیتی
کرمش عقده‌های بسته گشاد
هوش مصنوعی: پادشاهی که در دنیا، گره‌های سخت را باز کرده و مشکلات را حل کرده است.
کامیابی که هر مراد که خواست
دادش از لطف کردگار عباد
هوش مصنوعی: کسی که در زندگی به هر آرزویی که داشته، دست یافته و این موفقیت را از برکت خداوند می‌داند.
کام‌بخشی که یافت از در او
هر که آمد به جستجوی مراد
هوش مصنوعی: هر کسی که به درگاه او آمد و به دنبال هدف خود بود، به آن کامیابی و آرزوی دلخواه خود دست یافت.
خسرو معدلت نشان که بود
دولتش متصل به روز معاد
هوش مصنوعی: خسرو، نشان‌دهنده عدالت است و قدرت او به روز قیامت مرتبط می‌شود.
ریزه‌خوار نوالهٔ کرمش
ترک و تاجیک و بنده و آزاد
هوش مصنوعی: به هر کسی که در زندگی شادکامی و نعمت‌های خداوند را می‌چشد، چه به رنگ و نژادش مربوط باشد و چه از قید و بندها آزاد باشد، آرامش و خوشبختی می‌رسد.
امر او را به جان ستاره مطیع
حکم او را به دل فلک منقاد
هوش مصنوعی: فرمان او را ستارگان با جان و دل اطاعت می‌کنند و حکم او بر آسمان به خوبی اجرا می‌شود.
در دل اندیشهٔ مراد ازو
وز قضا سعی و از قدر امداد
هوش مصنوعی: در دل به خواسته‌ام فکر می‌کنم و از سرنوشت تلاش می‌کنم و از قضا و قدر کمک می‌طلبم.
حاجی آقا محمد آنکه چو او
در هنر مادر زمانه نزاد
هوش مصنوعی: حاجی آقا محمد، شخصی است که مانند او در هنر و استعدادی که دارد، هیچ‌کس دیگر به دنیا نیامده است.
دادگر داوری که در عهدش
کس نبیند ز گلرخان بیداد
هوش مصنوعی: در زمان قضاوت خدایی، هیچ‌کس از ظلم و ستم زیبا‌روان در امان نخواهد بود.
معدلت گستری که از بیمش
صید ناید به خاطر صیاد
هوش مصنوعی: مگر اینکه به خاطر ترس از آن، شکار به یاد صیاد نیفتد.
چون ز بخت بلند امارت یافت
در صفاهان که هست رشک بلاد
هوش مصنوعی: با خوشبختی و شانس، شهری به زیبایی اصفهان به وجود آمده که باعث حسادت دیگر شهرها شده است.
پی آبادیش به جان کوشید
که خدایش جزای خیر دهاد
هوش مصنوعی: او برای ساختن آینده‌اش کوشش کرد تا خداوند به او پاداش نیک دهد.
صد هزاران بنای خیر آنجا
ز اقتضای نهاد نیک، نهاد
هوش مصنوعی: در آنجا به خاطر فطرت خوب انسان، بنیادهای بسیاری از کارهای خوب و نیک بنا شده است.
دلگشا کاروانسرایی ساخت
زینت افزای عالم ایجاد
هوش مصنوعی: دلگشا، کاروانسرایی ساخته است که زینت بخش عالم هستی است.
که بنایی ندیده مانندش
چشم گردون در این خراب آباد
هوش مصنوعی: در این خراب آباد، هیچ چیز مانند این بنا را نمی‌توان یافت؛ گویا این ساختار و زیبایی در دسترس نیست و چشم آسمان نیز از آن چیزی ندیده است.
چون فلک سربلند و ذات بروج
چون ارم جان فزای و ذات عماد
هوش مصنوعی: به دلیل موقعیت و عظمت آسمان، همچون بهشتی که جان را فزایش می‌دهد و به مانند پایه‌ای محکم که استواری و پایداری می‌آورد، زندگی و موجودات در آن تحت تاثیر قرار می‌گیرند.
همه وقتش هوای فروردین
گر همه بهمن است یا مرداد
هوش مصنوعی: هر زمان که بخواهی می‌توانی در معنای بهار و سرسبزی زندگی کنی، حتی اگر شرایط اطرافت نامساعد باشد و بهمن یا مرداد باشد.
حوض کوثر نشان آن گویی
نیل مصر است و دجلهٔ بغداد
هوش مصنوعی: حوض کوثر، نماد و نشانی از سرچشمه‌های پاک و زنده است که به نوعی به رود نیل در مصر و دجله در بغداد شباهت دارد. این اشاره به عظمت و برکت این حوض دارد که می‌تواند به یادآورندهٔ منابع مهم آب و زندگی در این مناطق باشد.
هر که بر وضع آن نظر افکند
باغ فردوسش از نظر افتاد
هوش مصنوعی: هر کسی که به حال و وضعیت آن نگاه کند، بهشتش از دیدش دور می‌شود.
هر غریبی که جا گرفت آنجا
هرگزش از وطن نیامد یاد
هوش مصنوعی: هر بیگانه‌ای که در جایی ساکن شود، هرگز یاد وطنش را فراموش نمی‌کند.
خان گلشن به نام خوانندش
در صفا چون نشان ز گلشن داد
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و شکوه یک گلشن اشاره دارد و می‌گوید که بخشندگی و زیبایی آن به نام کسی که آن را می‌خواند و تجلیل می‌کند، ارتباط دارد. در واقع، مانند اینکه گلشن با نام و صدای آن شخص درخشش و صفای بیشتری پیدا می‌کند.
داده استاد، جان به آب و گلش
کافرین بر روان آن استاد
هوش مصنوعی: استاد به ما جان و زندگی داده و ما باید به او احترام بگذاریم و یاد او را گرامی بداریم.
سحر دستش کشیده بر خارا
شکل مانی ز تیشهٔ فرهاد
هوش مصنوعی: صبح با دستانش بر سنگ، شکلی از مانی را می‌سازد، مانند تیشه‌ای که فرهاد به کار می‌برد.
چون به معماری قضا و قدر
یافت اتمام این نکو بنیاد
هوش مصنوعی: وقتی که اراده خداوند و سرنوشت به پایان این بنا رسید.
بهر تاریخ زد رقم هاتف
جاودان داردش خدا آباد
هوش مصنوعی: به سبب تاریخ، نامی از خود برجای می‌گذارد و خداوند این سرزمین را آباد و پایدار نگه می‌دارد.