غزل شمارهٔ ۶۲
جانا ز ناتوانی از خویشتن به جانم
آخر ترحمی کن بر جان ناتوانم
اغیار راست نازت، عشاق را عتابت
محروم من که از تو نه این رسد نه آنم
مرغ اسیرم اما دارم درین اسیری
آسایشی که رفته است از خاطر آشیانم
نخلم ز پا فتاده شادم که کرد فارغ
از فکر نوبهار و اندیشهٔ خزانم
زنهار بعد مردن فرسوده چون شود تن
پیش سگان کویش ریزند استخوانم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جانا ز ناتوانی از خویشتن به جانم
آخر ترحمی کن بر جان ناتوانم
هوش مصنوعی: عزیزم، به خاطر ناتوانیام از خودم، خواهش میکنم که بر حال رنجیدهام رحم کنی.
اغیار راست نازت، عشاق را عتابت
محروم من که از تو نه این رسد نه آنم
هوش مصنوعی: دیگران از زیبایی و ناز تو لذت میبرند، اما من عاشق تو هستم و از محبتت محرومم. نه میتوانم به محبتت برسید و نه از سختیهایش فرار کنم.
مرغ اسیرم اما دارم درین اسیری
آسایشی که رفته است از خاطر آشیانم
هوش مصنوعی: من پرندهای هستم که در قفسی اسیر شدهام، اما در این اسیری آرامشی دارم که یاد آشیانهام از ذهنم رفته است.
نخلم ز پا فتاده شادم که کرد فارغ
از فکر نوبهار و اندیشهٔ خزانم
هوش مصنوعی: نخل من که بر پا نیست، خوشحالم از این که از فکر بهار نو و اندیشهٔ خزان رها شدهام.
زنهار بعد مردن فرسوده چون شود تن
پیش سگان کویش ریزند استخوانم
هوش مصنوعی: مواظب باش بعد از مرگ، وقتی که تنم فرسوده و ضعیف شده است، سگان در کوی تو استخوانهایم را پراکنده نکنند.
حاشیه ها
1399/12/01 23:03
امین
در مصرع دوم، بجای عتابت، عطابت درست میباشد.