غزل شمارهٔ ۵۶
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۵۶ به خوانش کیوان عاروان
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
در بیت زیر کلمه نوازد اشتباها نوزاد تایپ شده است
به هزار خنجرم ار عیان زند از دلم رود آن زمان
که نوزاد آن مه مهربان به یکی نگاه نهانیم
---
پاسخ: با تشکر از شما، تصحیح شد.
دختر هاتف غزلی در همین وزن و قافیه دارد:
چه شود اگر که بری ز دل همه دردهای نهانیم ...
وزن این شعر " متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن= بحر کامل مثمن سالم" می باشد
مصراع اول بیت دوم به این صورت هم گفته شده که روانتر هم به نظر می رسد:
من اگر چه پیرم و ناتوان تو مرا زدرگه خود مران
در تایید حرف آقای مهدی و تصحیح مصرع اول بیت دوم چنانکه در دیگر منابع نیز آمده است به صورت زیر صحیح میباشد:
من اگر چه پیرم و ناتوان تو مرا زدرگه خود مران
سلام
بیت "من اگر چه پیرم و ناتوان تو ز آستان خودت مران
که گذشته در غمت ای جوان همه روزگار جوانیم"صحیج آن"من اگر چه پیرم و ناتوان تو مرازدرگه خود مران
که گذشته در غمت ای جوان همه روزگار جوانیم"است.
---
پاسخ: با تشکر، جهت تحقیق صورت صحیح این بیت که شما و حاشیهگذار عزیز دیگر مهدی متذکر شدید دیوان هاتف چاپ انتشارات نگاه مطابق نسخهٔ تصحیح شدهٔ وحید دستگردی چاپ شده در سال 1385 را تهیه کردم و مقابله نمودم. متأسفانه ;) متن چاپی مطابق متن حاضر گنجور است (تو ز آستان خودت مران) با شما -احتمالاً- همعقیدهام که صورت مشهور «تو مرا ز درگه خود مران» زیباتر است اما این دلیل آن نمیشود که اصل سخن هاتف همین بوده باشد. تغییری اعمال نشد.
درود
به نظر بنده روایت «تو مرا ز درگه خود مران» می تواند تصحیح خود شاعر بر شعرش باشد
حتی مصرع نخست هم به صورت «به حریم خلوتت ار شبی. . .» هم دیده شده که احتمالا توسط خود شاعر انجام پذیرفته چرا که وجود اگر در این مصراع بر لحن پرسشی آن تاکید می کند
به هرحال تصحیح اشعار امری رایج در بین شعراست.
سلام دوست عزیز من هم آمدم نکته بالایی را بگویم (تو مرا ز درگه خود مران)
گویا گفته بودند
حال که میفرمایید اینگونه است فکر میکنم بهتر باشد در این مورد و مواردی شبیه این یک ستاره ایبزنید و زیر اشعار اشاره کنید که این شکل هم بیان شده
با تشکر
در جایی این بیت به جای بیت سوم دیده شده:
توکمان کشیده ودر کمین که زقید جان برهانیم
به مراد دل برسی اگر به مراد دل برسانیم
سلام در بیت دوم مصرع دوم مشکل معنی وجود دارد به این صورت که اگر همه روزگار جوانی شاعر درغم یار گذشته است یار هم همراه شاعر روزگار جوانی اش گذشته است ودیگر خطاب ای جوان به او بی مورد است .
من منظور "منم ای برید و دو چشم تر" را متوجه نمیشوم شاید باید اینطور باشد"منم این ورید و دو چشم تر" یعنی منم و این رگ که ظاهرا خون گریه میکند
منم ای برید و دو چشم تر ز فراق آن مه نوسفر
به مراد خود برسی اگر به مراد خود برسانیم
بَرید به معنی پُست و پستچی است
به این شکل معنی بیت مشخص می شود
سلام فکر میکنم در مصرع آخر "نرسد بلا ز تو مهربان گر از این بلا برهانیم "بهتر باشه .چون در هر صورت قرار نیست بلا به یار برسه.
مصرع اول بیت دوم رو توی چاپ کاهی دیده بودم که نوشته بود : من اگر چه پیرم و ناتوان ، تو ز آستان خود به مران. که توی رکن دوم افاعیلش تعویض کوتاه -بلند با بلند - کوتاه ( uu-u- /u-uu-)انجام شده و وزن درست میشه. دال و ت ی خودت توی این مصرع دلچسب نیست
با درود
دوستان دقت کرده اید؟
به جز بیت مطلع در بقیه ی ابیات سعی شده بیت هادر سه قسمت هم خوانی داشته باشند . مثل بیت دوم : ناتوان، مران و جوان
بیت سوم : چشم تر، نوسفر و اگر
بیت چهارم: فغان ،جان و زبان
بیت پنجم : عیان ، زمان و مهربان
ولی در بیت ششم این همخوانی رعایت نشده که ” چمن و برگ من “ با ”ابر بهاری و “ همردیف نیستند
در بیت هفتم : بینوا ، مبتلا ، با ” دلربا“ همخوانی دارد
ایرادی نیست ولی زیباتر بود بیت ششم هم با دیگر ابیات یکسان بود
هاتف اصفهانی در غزل زیبای دیگری همه ی نکات را به دقت و زیبایی رعایت کرده:
چه شود به چهرهٔ زرد من نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی
تو شهی و کشور جان تو را تو مهی و جان جهان تو را
ز ره کرم چه زیان تو را که نظر به حال گدا کنی
ز تو گر تفقدو گر ستم، بود آن عنایت و این کرم
همه از تو خوش بود ای صنم، چه جفا کنی چه وفا کنی
همه جا کشی می لاله گون ز ایاغ مدعیان دون
شکنی پیالهٔ ما که خون به دل شکستهٔ ما کنی
تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غمین
همهٔ غمم بود از همین، که خدا نکرده خطا کنی
تو که هاتف از برش این زمان، روی از ملامت بیکران
قدمی نرفته ز کوی وی، نظر از چه سوی قفا کنی
با احترام
مهری
آفرین ، مهری جان
تا شاعر نباشی به این ظرافت نمی رسی
مرحبا به ریز بینی تو خواهر شاعرم
مرسده
سلام
این ها را قافیه های میانی می گویند. مانند شعر سعدی:
در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن *** من خود به چشم خویشتن، دیدم که جانم می رود
رعایت این قافیه های میانی در تمام ابیات ضروری نیست. علاوه بر قافیه های میانی، قافیه های درونی، اشعار ذوقافیتین، قافیه های محجوب و ... هم داریم. بیکارها بروند سراغشان :)
سلام
بنده با صحبت مهری بانو در مورد اینکه اگر شاعر رعایت همخوانی همه ی قافیه هارا می کرد شعر زیبا و محکمتری عرضه کرده بود موافقم
ایشان هم نوشتند که ایرادی نیست که این همخوانی نباشد ولی به نظرم گاهی شعرا کم میاورند یا کم دقتی می کنند وگرنه از توانایی چون هاتف انتظار کم آوردن نمیرود
با عرض پوزش از هاتف
میتوانست بسراید:
ز سموم سرکش این چمن همه سوخت چون بر و برگ من
چه غمم ز پاره ی این بدن ،چه زیان ز باد خزانیم
که البته هاتف زیبا تر میسرود
بگزاریم به حساب کم توجهی او
باپوزش از جسارتم
در جواب آقا محمود هم اگر درست فهمیده باشم
منظور شاعر در بیت :”منم ای برید و دو چشم تر ز فراق آن مه نوسفر
به مراد خود برسی اگر به مراد خود برسانیم “ از برید نامه رسان است که میفرماید دو چشم تر دارم در فراق یار که آرزو میکند نامه رسان خبری بیاورد
لیام
جالب بود لیام گرامی. پدر بزرگوار بانو پروین اعتصامی برای اینکه ذوق و قدرت شاعری دخترش را تقویت کند، غزل یا قطعه شعری را در اختیار پروین قرار می داد و از او می خواست همان شعر را با قافیه ای دیگر بسازد. براستی شیوه خوبی است.
غزل با قافیه ی میانی در اشعار مولانا زیاد وجود داره اما حافظ فقط یک غزل با قافیه ی میانی داره { آن کیست کز روی کرم با من وفاداری کن } اما چند عزل از صفی علیشاه با قافیه ی میانی هست که بسیار زیبا هستند مثله { برده عقل و هوش از من ، دلبری قدح نوشی }
ممنون جناب شبرو
دوست نادیده ای دارم که خود یک حافظ زمان ماست در نهایت گمنامی میسراید یکی از سروده هایش را که در همین زمینه بقول شما قافیه های میانی ست را میآورم تا نظر شما چه باشد .
مستانه آیم سوی تو تا بو کنم گیسوی تو
بنشسته ام در کوی تو از من گریزانی چرا
در جان من آسایشی در دل دمیدی آتشی
اکنون که دامن میکشی چون شعله سوزانی چرا
مخمور جام ِ مهر تو ، پای من و زنجیر تو
جان و تنم تسخیر تو ، رویت بگردانی چرا
ای بخت بی سامان برو ، ای شام بی پایان برو
ای درد بی درمان برو ، این بحر توفانی چرا
بالیده ام بر پاکی ام ، من چون قلندر خاکی ام
چون عارفان افلاکی ام ، سر در گریبانی چرا
سوزی به جان افکنده ام ، در بحر لطفش غرقه ام
نامی جز او نشنیده ام ،اسرار پنهانی چرا
مهرش به جان آکنده ام ، چون پر کند پیمانه ام
گرد رخ اش پروانه ام ، دیگر گرانجانی چرا
با آن دو چشم روشنش ، دست ” نیا “ و دامنش
گر نرم سازم آهنش ، دیگر پریشانی چرا
با احترام
لیام
بسیار لذت بردم لیام عزیز. سپاس از شما و هم از دوستتان نیا. هماره دوستکام باشید.
در غزلی هم که رشحه به استقابل از این غزل سروده دقیقا در بیت اول و بیت یکی مانده به آخر آن نا منظمی که mehr اشاره کرده وجود دارد.
همخوانی در کلیه ابیات إز شیرینی همخوانی می کاهد. عدم رعایت همخوانی در بیت ششم نقصی نیست بلکه به زیبایی غزل می افزاید زیرا که باعث جلوه بیشتر همخوانی ها علی الخصوص در بیت زیبایی خاتمه است. به بیانی بیت ششم یک نوع قرینه شکنی زیباست.
آقای قمشه ای
اگر شما اینگونه می پسندی نوش جانتان ولی وقتی همه ی ابیات مانند همند آن یکی که مثل گاو پیشانی سفید است مورد تمسخر است
با لیام موافقم که نوشت :
ز سموم سرکش این چمن همه سوخت چون بر و برگ من
چه غمم ز پاره ی این بدن ،چه زیان ز باد خزانیم
سمانه به احتمال خیلی قوی همان لیاام سابق است. خودش خودش را تایید می کند. عجب زمانه ای شده ها.
بیچاره از بس عقده ای است عقده هایش را با نظرات ضد دینی می خواهد خالی کند.
در ضمن من این پویای فارسی که قبلا نظر نوشته نیستم.من پویای خارجی ام.
دوستان عزیز.ما باید توجه داشته باشیم که باید نسخ معتبر تکیه کنیم نه به فکر خودمون
در ضمن،"تو مرا ز درگه خود مران"بعلت اینکه دو نهاد برای یک فعل،آمده،حشو قبیح به حساب می آید و از زیبایی کلام میکاهد.
این غزل زیبا رو با صدای بابک رادمنش گوش کنید
پیوند به وبگاه بیرونی/
این چامه را شادروان استاد محمود کریمی در ردیف آموزشی خود هم در گوشهٔ مهربانی بیات زند خواندهاند، که گفته شده و هم در گوشهٔ نصیرخانی (نصیرخوانی) ماهور. بانو پریسا هم در ماهور خواندهاند.
هنگامی که در مهربانی بیات زند خوانده میشود گویا دلداده از دلبر خود دور بوده و در پندار خویش برای وی میخواند. ولی آنگاه که در ماهور خوانده میشود گویا دلداده برابر دلبر نشسته و رودرروی با او میگوید:
به حریم خلوت ....
جناب پویای خارجی،
گیرم سمانه همان لیام سابق است ، آسیبی به سرکار رسا نده است؟
( امید که از خوارج مباشید.)
pooya, پویای خارجی جان
اینجا حاشیه ای از سمانه نمی بینم ، این اسم را از کجا آورده ای
اگر هم همان لیام باشد
از نوشتارشان پیداست فرهیخته اند
ولی شما،،،،چگونه خود را معرفی کرده ای ؟
لطفا معانی قسمت های سخت هم بنویسید مثلا درد از شکایت خود زبان.
دوستان این غزل 20 هجایی است و در بحر کامل است کمتر در فارسی ک
شاعران از این وزن استقبال می نمایند اما پرسش من این است شعر 24 هجایی هم در پارسی سراغ دارید معرفی کنید. مقسی
مشهورترین اجرای آهنگین این شعر از خانم پریسا است که آنرا در گوشه نصیرخانی دستگاه ماهور خوانده است.
پیوند به وبگاه بیرونی
در پاسخ ابهامی که هرمز عزیز مطرح فرمودند: «سلام در بیت دوم مصرع دوم مشکل معنی وجود دارد به این صورت که اگر همه روزگار جوانی شاعر درغم یار گذشته است یار هم همراه شاعر روزگار جوانی اش گذشته است ودیگر خطاب ای جوان به او بی مورد است»
باید توجه داشته باشیم که گذشت زمان برای معشوق حقیقی که پروردگار دوعالم می باشد، فاقد معناست و به نظر میرسد شاعر نیز در این بیت به همین نکته به طور غیرمستقیم اشاره دارد!
پاینده باشید
دربیت دوم من اگرچه پیرم وناتوان تومرازدرگه خودمران
درست است هم فرم هم وزن درست میشود وهم روانتر میشود
دربیت
منم ای برید ودوچشم ترزفراق آن مه نوسفر....
میدانیم درشعرپارسی اصالت معنی ازاصول است که این مصرع فقط کلمات ازسرضرورت وزن ردیف شده بدون تداعی مفهوم اگربرید را پیک معنی کنیم بهتراینگونه است
بگوای بریددوچشم ترتوبه من ازآن مه نوسفر...
با سلام جناب آقای هرمز رضائیان درود بر شما که دقت و امعان اندیشه بخرج داده ای فرمایش شما درست است در صورتیکه شاعر میسرود که گذشته است به پای تو ای جوان همه روزگار جوانیم ولی وقتی فرموده که گذشته در غمت ای جوان همه روزگار جوانیم حال اینجا فلسفه داستان سوگلی حرم هارون رشید اگر چه عاری از حقیقت است ولی پاسخ نقد شما را علمی میدهد سوگولی زیبای هارون هروقت به بازار میرفت. میدید جوانی آزرده سر راهش نشسته آخر دلش به رحم آمد گفت مشکل شما چیست گفت من از عشق تو بیمارم گفت میدانی داری با جانت بازی میکنی گفت بله میخواد عشق. مرا بکشد بزار به تیغ تیز هارون کشته شوم مختصر کنم تا زود عین مطلب ادا شود خلاصه سوگولی هارون با ندیمه ها هم آهنگ کرد که کام جوان را بر آورد و آن جوان را به حرمسرا آورد و طبق قرار خودش را همانگوننه که برای هارون آرایش میکرد برای او آراایش کرد که ناگهان هارون. سر رسید گفت چه خبر خودت را زینت کرده ای گفت جوانی در حال مرگ بود دلم بحالش سوخت گفت کجاست آن جوان وقتی اورا آورد دید پیرمردی است داد زد کجاست خواجه حرم دید او هم از ترس پیر شده فهمید که از غم بیم جان همه پیر شده اند....
با سلام بیت سوم هاتف صد درصد در بیت سوم چون سخن از مراد آورده چنین است
منم آن مرید و دو چشم تر زفراق آن مه نو سفربه مراد دل برسی اگر به مراد خود برسانیم.... هم معنی درست شد و هم واژه آرایی و هم مرید در مقابل مراد فاعل و مفعول هم شدند اولا برید نامه نیست بلکه یک واژه بی معنی و غیر ضروری است که بریده میشود و در بریده دان می اندازند
این شعر در گوشه چهارپاره یا نصیر خوانی در دستگاه ماهور به شکل بسیار زیبایی توسط استادان اواز اجرا شده است که با صدای بانو پریسا بسیار دلنشین می باشد
شجریان در دستگاه ماهور خوانده است ...
بیت دوم مصرع اول باید به این صورت اصلاح شود :
من اگر چه پیرم و ناتوان ، تو مرا زدرگه خود مران