غزل شمارهٔ ۴۸
با من ار هم آشیان میداشت ما را در قفس
کی شکایت داشتم از تنگی جا در قفس
عندلیبم آخر ای صیاد خود گو، کی رواست
زاغ در باغ و زغن در گلشن و ما در قفس
قسمت ما نیست سیر گلشن و پرواز باغ
بال ما در دام خواهد ریختن یا در قفس
بر من ای صیاد چون امروز اگر خواهد گذشت
جز پری از من نخواهی دید فردا در قفس
هاتف از من نغمهٔ دلکش سرودن خوش مجوی
کز نوا افتادهام افتادهام تا در قفس
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با من ار هم آشیان میداشت ما را در قفس
کی شکایت داشتم از تنگی جا در قفس
هوش مصنوعی: اگر تو همسایه من بودی، حتی اگر در قفس بودیم، از تنگ بودن جا شکایتی نداشتم.
عندلیبم آخر ای صیاد خود گو، کی رواست
زاغ در باغ و زغن در گلشن و ما در قفس
هوش مصنوعی: به من بگو ای شکارچی، آیا درست است که زاغ در باغ و زغن در گلستان باشند و ما در قفس؟
قسمت ما نیست سیر گلشن و پرواز باغ
بال ما در دام خواهد ریختن یا در قفس
هوش مصنوعی: ما قسمت و نصیبمان گردش در گلزار و پرواز در باغ نیست؛ یا در دام خواهیم افتاد یا در قفس گرفتار خواهیم شد.
بر من ای صیاد چون امروز اگر خواهد گذشت
جز پری از من نخواهی دید فردا در قفس
هوش مصنوعی: ای صیاد، امروز که به من نزدیک هستی، اگر بگذرانی این لحظه را، فردا جز دلی شکسته و روحی آزاد از من نخواهی یافت.
هاتف از من نغمهٔ دلکش سرودن خوش مجوی
کز نوا افتادهام افتادهام تا در قفس
هوش مصنوعی: فریادهایی که از درونم میآید را جستجو نکن، چون دیگر از سرودن لذت نمیبرم و به نوعی در قفس گرفتار شدهام.