غزل شمارهٔ ۴۲
امروز ما را گر کشی بیجرم از ما بگذرد
اما به پیش دادگر مشکل که فردا بگذرد
زینگونه غافل نگذری از حال زار ما اگر
گاهی که بر ما بگذری دانی چه بر ما بگذرد
ناصح ز روی او مکن منعم که نتواند کسی
آن روی زیبا بیند و زان روی زیبا بگذرد
از بس چو تنها بیندم از شرم گردد مضطرب
میمیرم از شرمندگی بر من چو تنها بگذرد
در راه عشق آن صنم هر کس که بگذارد قدم
باید که چون هاتف نخست از دین و دنیا بگذرد
غزل شمارهٔ ۴۱: شب و روزی به پایان گر تو را در وصل یار آیدغزل شمارهٔ ۴۳: گفتیم درد تو عشق است و دوا نتوان کرد
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
امروز ما را گر کشی بیجرم از ما بگذرد
اما به پیش دادگر مشکل که فردا بگذرد
هوش مصنوعی: اگر امروز بیدلیل ما را بکشی، شاید از ما بگذری، اما در پیش دادگر کار تو مشکل خواهد شد و فردا باید پاسخگو باشی.
زینگونه غافل نگذری از حال زار ما اگر
گاهی که بر ما بگذری دانی چه بر ما بگذرد
هوش مصنوعی: اگر به حال بد ما بیتوجهی کنی، در مواقعی که به ما نزدیک میشوی، متوجه میشوی چه بر ما میگذرد.
ناصح ز روی او مکن منعم که نتواند کسی
آن روی زیبا بیند و زان روی زیبا بگذرد
هوش مصنوعی: موعظهکننده را از روی او بازدار، زیرا هیچکس نمیتواند آن چهره زیبا را ببیند و از دیدنش بگذرد.
از بس چو تنها بیندم از شرم گردد مضطرب
میمیرم از شرمندگی بر من چو تنها بگذرد
هوش مصنوعی: وقتی که به خاطر تنهاییام احساس شرم میکنم، این شرم باعث بیقراریام میشود و از شدت شرمندگی مثل این است که جانم در خطر است، به طوری که فقط وقتی کسی به تنهایی از کنارم بگذرد، بیشتر احساس شرمندگی میکنم.
در راه عشق آن صنم هر کس که بگذارد قدم
باید که چون هاتف نخست از دین و دنیا بگذرد
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، هر کسی که بخواهد به محبوبش نزدیک شود، باید مانند هاتف اول، از تعلقات دینی و دنیوی خود عبور کند.